سفارش تبلیغ
صبا ویژن
بدترینِ برادرانت، کسی است که تو را به باطل، خشنود سازد . [امام علی علیه السلام]
امام زمان
 
 RSS |خانه |ارتباط با من| درباره من|پارسی بلاگ
»» قرآن و امام حسین

قرآن و امام حسین » امر به معروف و امام حسین
 امر به معروف و نهى از منکر نشانه‏ى وجدان بیدار، سوز و تعهّد، عشق به مکتب، حضور در صحنه و عشق به مردم است.
 امر به معروف و نهى از منکر سبب دلگرمى نیکوکاران، کنترل خلافکاران و حافظ حقوق مظلومان است.
 جامعه‏ى بى‏تفاوت و ساکت، جامعه‏ى مرده و بدون رشد است. حضرت لوط به مردمى که در برابر گناه ساکت بودند فرمود «ألیس منکم رجل رشید»(89) آیا یک انسان رشد یافته در میان شما نیست؟
 قرآن شرط بهترین امّت بودن را انجام امر به معروف و نهى از منکر مى‏داند؛ «کنتم خیر اُمّة اُخرجت للناس...»(90)
 آنگاه که قهر خداوند بر خلافکاران نازل شود، خداوند ناهیان از منکر را نجات مى‏دهد. «انجینا الذین ینهون عن السوء و اخذنا الّذین ظلموا بعذاب بئیس»(91)
 یکى از برکات نماز آن است که انسان را از منکرات باز مى‏دارد. «اِنّ الصلوة تَنهى عن الفحشاء و المنکر»(92)
 آمرِ به معروف در پاداش انجام معروف شریک است.(93)
 ترک امر به معروف سبب سلطه‏ى اشرار مى‏شود.
 امر به معروف و نهى از منکر وظیفه‏ى تمام انبیا در طول تاریخ است. «و لقد بعثنا فى کل اُمّة رسولاً ان اعبدوا اللَّه و اجتَنِبوا الطاغوت»(94)
 امام حسین علیه السلام درباره‏ى علّت قیام خود فرمودند: مگر نمى‏بینید که به حقّ عمل نمى‏شود و از باطل جلوگیرى نمى‏شود.(95) من بنا دارم (هر چند با شهادت و ریختن خونم باشد) امر به معروف و نهى از منکر کنم. «انّى اُرید أن آمر بالمعروف...»
 آرى، امر به معروف و نهى از منکر مراحلى دارد که در بعضى مراحل باید تا شهادت پیش رفت. چنانکه خون‏هاى مقدّسى در راه آن ریخته شده است. «و یقتلون الذین یأمرون بالقسط من النّاس»(96)
 توجیهات نابجا
 بعضى براى سکوت خود توجیهاتى دارند و کلماتى را مى‏گویند از قبیل:
 کار از کار گذشته است.
 با یک گل بهار نمى‏شود.
 ما و او را در یک قبر نمى‏گذارند.
 عیسى به دین خود، موسى به دین خود.
 دیگران هستند، به ما چه ربطى دارد.
 در زندگى شخصى افراد دخالت ممنوع است.
 نانم قطع شده و مردم از من رنجیده مى‏شوند.
 خجالت مى‏کشم و با او رودرواسى دارم.
 ولى قیام امام حسین‏علیه السلام ثابت کرد که با یک حرکتِ خالصانه، مى‏توان تاریخ را متحوّل کرد و با یک گل بهار مى‏شود.
 ما باید با طاغوت‏ها مبارزه کنیم، زیر پا و سُم اسب برویم ولى زیر بار زور نرویم. سر به نیزه دهیم ولى در برابر ظلم سر خم نکنیم و نباید تصوّر کنیم که آثار امر به معروف و نهى از منکر فورى است، زیرا گاهى آثار یک کلام یا قیام و حرکت، بعد از سال‏ها جلوه مى‏کند.

 89) هود، 78.
90) آل‏عمران، 110.
91) اعراف، 165.
92) عنکبوت، 45.
93) بحار، ج 97، ص 87.
94) نحل، 36.
95) بحار، ج‏44، ص 192.
96) آل‏عمران، 21.



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » قرآن اموز ( شنبه 87/10/14 :: ساعت 11:33 صبح )

»» قرآن و امام حسین

انگیزه، اخلاص، نشاط و آگاهى در کربلا
بر خلاف دنیاى امروز که به ثروت، نیرو، اطلاعات، تخصص، تکنولوژى و حمایت دیگران تکیه دارد، اسلام کارائى و نقش همه‏ى آنها را در کنار ایمان به خدا، اخلاص، نشاط و انگیزه مى‏داند.
 نمونه‏ها:
 نماز بى‏نشاط، مورد انتقاد قرآن است. «قاموا کسالى»(41)
 انفاق بى‏نشاط، مورد انتقاد قرآن‏است. «هم‏کارهون»(42)
 انجام کار بدون نشاط یا همراه با بهانه‏گیرى، به منزله‏ى انجام ندادن آن است، بنى‏اسرائیل چون بعد از بهانه‏گیره‏هاى زیاد، گاوى را ذبح کردند قرآن مى‏فرماید: گویا ذبح نکردند. «فذبحوها و ما کادوا یفعلون»(43)
 بارها قرآن از کسانى که هنگام رفتن به جبهه بى‏نشاط بودند، انتقاد کرده است. «اثّاقلتم الى الارض»(44)
 از ایمان و توجّه کسانى که تنها به هنگام اضطرار روبه خداوند مى‏کنند، انتقاد کرده و مى‏فرماید: همین که در آستانه غرق شدن قرار گرفتند، خدا را مى‏خوانند ولى همین که نجات یافتند، فراموش مى‏کنند. «فاذا رکبوا فى الفلک دعوا اللّه... فلمّا نجّاهم الى البرّ اذا هم یشرکون»(45)
 ایمان در لحظه‏ى خطر کار فرعونى است که در آستانه‏ى غرق شدن گفت: ایمان آوردم و خداوند در پاسخ او فرمود: «آلآن و قد عصیت قبل»(46)
 در کربلا نشاط بود؛ امام حسین‏علیه السلام فرمود: مرگ مانند گردنبند در سینه دختران جوان است.
 فرزند سیزده ساله امام حسن‏علیه السلام (حضرت قاسم) فرمود: مرگ نزد من از عسل شیرین‏تر است.
 یاران امام حسین‏علیه السلام مى‏گفتند: اگر بارها زنده شویم باز کشته شویم، دست از تو بر نمى‏داریم.
 نشاط بالاتر از رضایت و تسلیم است، ریشه‏ى نشاط ایمان به راه، رهبر و هدف است و بى‏نشاطى، نشانه‏ى باورنداشتن راه، رهبر و هدف است.
 اما مسئله‏ى انگیزه:
 اسلام به انگیزه‏ى انسان بسیار توجّه دارد، حتّى سیر کردن گرسنگان اگر بر اساس اخلاص نباشد و انگیزه‏ى غیر الهى داشته باشد، بى‏ارزش است.
 یکى از سوره‏هاى قرآن سوره‏ى «عبس» است که در ده آیه‏ى اوّل آن به شدّت انتقاد مى‏کند که چرا به روى نابینایى عبوس شد، در حالى که نابینا نه عبوسیّت را مى‏بیند و نه خنده را، امّا اسلام اصل عبوس بودن را زشت مى‏داند، نه به خاطر فهمیدن یا نفهمیدن مردم. اسلام ارزشها و ضد ارزشها را واقعى مى‏بیند، نه قراردادى، سیاسى، اقتصادى و تعصّبى.
 انگیزه‏ى امام حسین‏علیه السلام خودنمایى، قدرت‏طلبى، انتقام نبود، انگیزه امام و یارانش اصلاح در دین جدّش بود. انگیزه‏ى یارانش رسیدن به مال، مقام و تظاهر نبود، آنان با خدا معامله کردند و لذا کودک اسیر شده امام، در برابر کاخ بنى‏امیّه سخنرانى مى‏کند و مى‏فرماید: به عدد دانه‏هاى شن خدا را شکر مى‏کنم؛ «الحمدللّه عدد الرمل و الحصى» و زینب کبرى پس از شهادت عزیزانش مى‏فرماید: چیزى جز زیبایى ندیدم؛ «ما رایت الاّ جمیلا» در حالى که اگر انگیزه غیر خدا باشد، باید گلایه‏ها و ضعف‏ها و ناسپاسى‏ها در کار باشد.
 خلاصه آنکه گرچه اسلام به آمادگى همه جانبه در برابر دشمن توجه دارد؛ «واعدّوا لهم ما استطعتم من قوّة»(47)
 به آموزش‏هاى تخصّصى عنایت دارد، گرچه نزد بیگانگان باشد؛ «اُطلب العلم و لو بالصین»
 به حمایت افراد توجّه دارد؛ «تعاونوا على البّر و التّقوى»(48)
 به ثروت و اطلاعات توجه دارد، اما همه‏ى اینها به منزله‏ى عینک وسیله‏ى دیدن هستند، لکن کار دیدن از چشم است و توفیق تنها از اوست؛ «و ما توفیقى الاّ باللّه»(49) و نصرت تنها از او مى‏باشد؛ «و ما النصر الاّ من عند اللّه»(50)
 امّا آگاهى:
 امروز خلبانان متخصّص، منطقه‏اى را بمباران مى‏کنند، بدون آنکه بدانند چرا و براى چه؟
 در کربلا همه‏ى یاران امام حسین‏علیه السلام آگاه بودند. از آغاز سفر تا کربلا تمام جملات امام نشانه‏ى این بود که این سفر کامیابى مادّى نیست و برگشتى ندارد، یک انتخاب آزادانه، آگاهانه، مخلصانه و عاشقانه بود.
 در اسلام اشک و سوزى ارزش دارد که بر اساس آگاهى باشد؛ «اعینهم تفیض من الدمع مما عرفوا»(51)
 باور و یقین که آمد، انسان در کار خود تردید ندارد. زینب کبرى خطاب به یزید مى‏گوید: من تو را پست و کوچک مى‏دانم؛ «انّى لاستصغرکَ»
 آرى اگر انسان در اثر معرفت و شناخت یقین پیدا کرد، پخته مى‏شود و هیچ پخته‏اى خام نمى‏شود، ولى اگر بر اساس احساسات و شعارها داغ شد، ممکن است بعد از مدّتى گرفتار تردید و سرد شود، چون هر داغى سرد مى‏شود.
 در قرآن دو نوع دخول داریم: یکى دخول مردم در فضاى ایمان و دیگرى دخول ایمان در فضاى دل. داخل شدن مردم به ایمان آسان است؛ «یدخلون فى دین اللّه افواجا»(52) امّا داخل شدن ایمان در دل، کار سختى است؛ «و لمّا یدخل الایمان فى قلوبکم»(53)
 اکنون که این سطرها را مى‏نویسم، شبى است که حضرت على‏علیه السلام در روز آن در غدیر خم به امامت نصب شد، همانها که «یدخلون فى دین اللّه افواجا» بودند، صحنه را دیدند و تبریک هم گفتند، اما پس از چندى على‏علیه السلام را رها کردند، زیرا ایمان در قلبشان داخل نشده بود. این است تفاوت دخول مردم در دین با دخول دین در مردم.

 41) نساء، 142.
42) توبه، 54.
43) بقره، 71.
44) توبه، 38.
45) عنکبوت، 65.
46) یونس، 91.
47) انفال، 60.
48) مائده، 2.
49) هود، 88.
50) آل‏عمران، 126.
51) مائده، 83.
52) نصر، 2.
53) حجرات، 14.



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » قرآن اموز ( شنبه 87/10/14 :: ساعت 11:31 صبح )

»» قرآن و امام حسین

قرآن و امام حسین » اهداف امام حسین و قرآن
 در اسلام به همان مقدار که از فساد انتقاد و با آن مقابله شده، نسبت به اصلاح سفارش و تأکید شده است. قرآن تنها به ایمان و تقواى درونى اکتفا نمى‏کند، بلکه اصلاح را لازمه‏ى ایمان و تقوى مى‏شمارد. «آمن و اصلح»(73) و «فمن اتّقى و اصلح»(74)
 خداوند خود اوّل مصلح است؛ «و اصلح بالهم»(75) و لذا از مردم نیز خواسته تا اوّل عیب‏هاى خود را اصلاح کنند؛ «تابوا و اصلحوا...»(76) و سپس به اصلاح جامعه بپردازند. «فاتّقوا اللّه و اصلحوا ذات بینکم»(77) اصلاح گر هرگز به دنبال فتنه انگیزان نمى‏رود، «و اصلح و لا تتّبع سبیل المفسدین»(78) البتّه اصلاحات باید بر معیار عدل و قانون باشد «فاصلحوا بینهما بالعدل و اقسطوا»(79)
 کسى که راههاى صلاح و اصلاح را به روى خود ببندد، نابود خواهد شد هر چند فرزند پیامبر باشد؛ «انّه لیس من اهلک انّه عمل غیر صالح»(80) (اى نوح!) او از خاندان تو نیست، براستى که عمل او غیر صالح است. اولیاى الهى از خدا درخواست مى‏کردند که به صالحان ملحق شوند. «اَلحِقنى بالصالحین»(81)
 قرآن معمولاً ایمان را همراه عمل صالح بیان کرده است؛ «الذین آمنوا و عملواالصالحات» اثر بخشى عمل صالح محدود به زمان و مکان نیست و حتّى نسل‏هاى بعدى از اعمال پدران صالح خود خیر و بهره مى‏برند. «و کان ابوهما صالحا»(82)
 قرآن هدف از کامیابى از نعمت‏ها را انجام عمل صالح مى‏داند، «یا ایّها الرّسل کلوا من الطیبات و اعملوا صالحا»(83) یعنى بهره‏گیرى و کامیابى شما از نعمت‏ها باید براى انجام کار نیک و عمل صالح باشد.
 خداوند متعال حکومت آینده‏ى زمین را نصیب بندگان صالح خود خواهد کرد. «اِنّ الارض یَرثُها عبادى الصالحون»(84)
 انسان بعد از اصلاح خود، باید به اصلاح دیگران بپردازد و تمام توان خود را در این راه بکار گیرد «ان ارید الا الاصلاح ما استطعت»(85) چیزى جز اصلاح تا سر حد توانم نمى‏خواهم.
 البتّه خداوند متعال اصلاح طلبان واقعى را از کسانى که شعار اصلاح مى‏دهند، جدا مى‏کند و چهره‏ى مدّعیان دروغین را افشا مى‏کند؛ «قالوا انّما نحن مصلحون ألا اِنّهم هم المفسدون و لکن لایشعرون»(86) آنها مى‏گویند: فقط ما اصلاح‏طلبیم، آگاه باشید آنها خود فساد کنندگانند، ولى نمى‏فهمند.
 آرى، خداوند مصلحین واقعى را مى‏شناسد. «و اللَّه یعلم المفسد من المصلح»(87)
 خداوند به مصلحان واقعى وعده‏ى پاداش داده است. «انّا لانضیع اجر المصلحین»(88)
 نکته قابل توجه آنکه هر چه میزان فساد بالا برود، تلاش مصلحانه‏ى بیشترى را طلب مى‏کند. (آرى هر چه هوا گرم‏تر شود، نیاز به آب زیادتر مى‏شود) و هر چه مفسدان خطرناکتر شوند، مصلحان بزرگترى مى‏طلبد. در برابر نمرود جز ابراهیم‏علیه السلام و در برابر فرعون جز موسى‏علیه السلام و در برابر یزید جز حسین علیه السلام چه کسانى مى‏توانند مقابله کنند؟!
 بدیهى است برنامه‏ى اصلاحات همیشه با نامه و گفت وگو و تذکّر پیش نمى‏رود، بلکه گاهى شرایطى پیش مى‏آید که باید به استقبال خطر رفت. امام حسین علیه السلام اوّلین مصلِح اسلامى است که به استقبال سخت‏ترین شداید رفت و جان خود را تسلیم حقّ نموده و به شهادت رسید.

 73) انعام، 48.
74) اعراف، 35.
75) محمّد، 2.
76) نساء، 146.
77) انفال، 1.
78) اعراف، 142.
79) حجرات، 9.
80) هود، 46.
81) شعرا، 83.
82) کهف 82.
83) مؤمنون، 51.
84) انبیاء، 105.
85) هود، 88.
86) بقره، 11 - 12.
87) بقره، 220.
88) اعراف، 170.


نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » قرآن اموز ( شنبه 87/10/14 :: ساعت 11:2 صبح )

»» قرآن و امام حسین

» قرآن و امام حسین
 اگر قرآن سیدالکلام است،(1) امام حسین سید الشهداست.(2)
 اگر در دعاى 42 صحیفه‏ى سجادیه درباره‏ى قرآن مى‏خوانیم: «و میزانُ قِسط» در زیارت امام حسین‏علیه السلام مى‏خوانیم: «اشهد انّک امرتَ بالقسط»(3)
 اگر قرآن موعظه‏ى پروردگار است؛ «موعظة من ربّکم»(4)، امام حسین علیه السلام در عاشورا فرمود: عجله نکنید تا شما را به حقّ موعظه کنم. «لا تعجلوا حتّى اعظکم بما یحقّ لکم»(5)
 اگر قرآن مردم را به رشد هدایت مى‏کند؛ «یهدى الى الرّشد»(6)، امام حسین‏علیه السلام نیز مى‏فرماید: من شما را به راه رشد و سعادت دعوت مى‏کنم. «ادعوکم الى سبیل الرشاد»(7)
 اگر قرآن عظیم است؛ «و القرآن العظیم»(8) امام حسین‏علیه السلام نیز سوابق عظیمى دارد. «عظیم السوابق»(9)
 اگر قرآن حقّ و یقینى است؛ «و انّه لحقّ الیقین»(10) در زیارت امام حسین‏علیه السلام نیز مى‏خوانیم: آنقدر صادقانه و خالصانه عبادت کردى که به درجه‏ى یقین رسیدى. « حتّى اتاکَ الیقین»(11)
 اگر قرآن مقام شفاعت دارد؛ «نعم الشفیع القرآن»(12) امام حسین‏علیه السلام نیز مقام شفاعت دارد. «وارزقنى شفاعة الحسین»(13)
 اگر در دعاى چهل و دوّم صحیفه‏ى سجادیه درباره‏ى قرآن مى‏خوانیم که پرچم نجات است؛ «عَلَم نجاة» در زیارت امام‏حسین‏علیه السلام مى‏خوانیم او نیز پرچم هدایت است. «انّه رایة الهدى»(14)
 اگر قرآن شفادهنده است؛ «و نُنزّل من القرآن ما هو شفاء»(15) خاک قبر امام‏حسین‏علیه السلام نیز شفاست. «طین قبر الحسین شفاء من کلّ داء»(16)
 اگر قرآن، منار حکمت است،(17) امام حسین نیز باب حکمت الهى است. «السلام علیک یا باب حکمة رب العالمین»(18)
 اگر قرآن امر به معروف و نهى از منکر مى‏کند؛ «فالقرآن آمرٌ و زاجر»(19)امام حسین نیز فرمود: هدف من از رفتن به کربلا، امر به معروف و نهى از منکر است. «ارید أن آمر بالمعروف و اَنهى عن المنکر»(20)
 اگر قرآن نور است؛ «نوراً مبینا»(21)، امام حسین نیز نور است. «کنت نوراً فى الاصلاب الشامخة»(22)
 اگر قرآن براى تاریخ و همه‏ى مردم است؛ «لم یجعل القرآن لزمانٍ و لالِناس دون ناس»(23)، درباره امام حسین‏علیه السلام نیز مى‏خوانیم که آثار کربلا از تاریخ محو نخواهد شد. «لا یدْرس أثره و لایُمحى رسمه»(24)
 اگر قرآن، کتاب مبارکى است؛ «کتاب انزلناه الیک مبارک»(25)، شهادت امام حسین‏علیه السلام نیز براى اسلام سبب برکت و رشد است. «الّلهم فبارک لى فى قتله»(26)
 اگر در قرآن هیچ انحرافى نیست؛ «غیر ذى عوج»(27) درباره‏ى امام حسین‏علیه السلام نیز مى‏خوانیم: لحظه‏اى از حق به باطل گرایش پیدا نکرد. «لم تَمِلْ من حقّ الى باطل»(28)
 اگر قرآن، کریم است؛ «انّه لقرآن کریم»(29)، امام حسین نیز داراى اخلاق کریم است. «و کریم الخلائق»(30)
 اگر قرآن، عزیز است؛ «انّه لکتاب عزیز»(31)، امام حسین فرمود: هرگز زیر بار ذلّت نمى‏روم. «هیهات منّا الذّلة»(32)
 اگر قرآن، ریسمان محکم است؛ «انّ هذا القرآن... العروة الوثقى»(33)، امام حسین نیز کشتى نجات و ریسمانِ محکم است. «انّ الحسین... سفینة النجاة و العروة الوثقى»(34)
 اگر قرآن، بیّنه و دلیل آشکار است؛ «جائکم بیّنة من ربّکم»(35)، امام حسین نیز اینگونه است. «اَشهد اَنّکَ على بیّنة من ربّک»(36)
 اگر قرآن را باید آرام و با تأنّى تلاوت کرد؛ «و رتّل القرآن ترتیلا»(37) زیارت قبر امام حسین را نیز باید با گام‏هاى آهسته انجام داد. «و امش بمشى العبید الذلیل»(38)
 اگر تلاوت قرآن باید با حزن باشد؛ «فاقروه بالحُزن»(39) زیارت امام حسین‏علیه السلام نیز باید با حزن باشد. «فَزُره و انت کئیب شعث»(40)
 آرى، حسین علیه السلام قرآنِ ناطق و سیمایى از کلام الهى است.

1) مجمع‏البیان، ج 2، ص 361.
2) کامل الزیارات، ص‏70.
3) جامع الاحادیث شیعه، ج‏12 ص‏481.
4) یونس، 57.
5) لواعج الاشجان، ص 26.
6) جنّ ، 2.
7) لواعج الاشجان، ص 128.
8) حجر، 87.
9) بحار، ج 98، ص 239.
10) الحاقه، 51.
11) کامل الزیارات، ص 202.
12) نهج‏الفصاحه، جمله 633.
13) زیارت عاشورا.
14) کامل الزیارات، ص 70.
15) اسراء، 82.
16) من لایحضر، ج 2، ص 446.
17) الحیاة، ج‏2، ص‏140.
18) مفاتیح‏الجنان.
19) نهج‏البلاغه، خطبه 182.
20) سموّاالمعنى‏فى‏سمواالذّات،96.
21) نساء، 174.
22) کامل الزیارات، ص 230.
23) سفینة البحار، ج‏2، ص‏413.
24) مقتل مقرّم، 397.
25) ص، 29.
26) مقتل خوارزمى، ج‏1، ص‏164.
 (این سخن از پیامبرصلى الله علیه وآله است)
27) زمر، 28.
28) فروع کافى، ج 4، ص 561.
29) واقعه، 77.
30) نفس‏المهموم، 7.
31) فصّلت، 41.
32) لهوف، 54.
33) بحار، ج 92، ص 31.
34) پرتوى از عظمت حسین، 6.
35) انعام، 157.
36) فروع کافى، ج 4، ص 565.
37) مزمّل، 4.
38) کامل الزیارات، ص‏221.
39) وسائل، ج 4، ص 857.
40) کامل الزیارات، ص‏131.


نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » قرآن اموز ( پنج شنبه 87/10/12 :: ساعت 6:37 عصر )

»» گناه شناسی

توبه و پاکسازى
 از نشانه‏هاى رحمت و لطف وسیع الهى، نعمت توبه و پذیرش آن از سوى خداوند.
 توبه به معنى ترک گناه، بازگشت به سوى خدا و عذرخواهى در پیشگاه خداوند است.
 عذرخواهى بر سه گونه است؛
 گاهى عذر آورنده مى‏گوید: من اصلاً فلان کار را انجام نداده‏ام. گاهى مى‏گوید: من به آن جهت این کار را انجام دادم. و گاهى مى‏گوید: این کار را انجام دادم ولى خطا کردم و بد کردم و اینک پشیمانم. این همان توبه است.
 توبه در اسلام داراى شرایطى است؛ 1- ترک گناه. 2- پشیمانى از گناه. 3- تصمیم بر انجام ندادن دوباره‏ى گناه. 4- تلافى و جبران گناه.(440)
 توبه همچون بیرون آوردن لباس چرکین از بدن و پوشیدن لباس پاک و تمیز است. توبه همچون شستشوى بدن آلوده و عطر زدن است.
 قرآن در آغاز سوره‏ى هود مى‏فرماید:
 «و ان استغفروا ربکم ثم توبوا الیه»(441)
 «و از پرودگار خود آمرزش بطلبید، سپس به سوى او بازگردید.»
 آوردن استغفار و توبه در یک آیه، حاکى از آن است که این دو با هم تفاوت دارند، اولى به معنى شستشو و دومى به معنى کسب کمالات است. و که انسان نخست باید خود را از گناهان پاک سازد و سپس خود را به اوصاف الهى بیاراید، نخست هرگونه معبود باطل را از قلب خود بزداید و سپس معبود حق را در آن جاى دهد، به قول حافظ:
 تا نفس، مبرّا ز نواهى نکنى
دل، آئینه‏ى نور الهى نکنى
 استغفار و توبه در قرآن
 در قرآن، ذات پاک خداوند، 91 بار «غفور»، «بسیار آمرزنده» و 5 بار «غفّار»، «بسیار بخشنده» یاد شده و در آیات بسیارى، مردم به استغفار و طلب آمرزش از درگاه خدا دعوت شده‏اند. وبیش از 80 بار سخن از توبه و پذیرش توبه به میان آمده است. در اینجا به ذکر چند آیه مى‏پردازیم:
 1- «و الّذین اِذا فَعَلوا فاحِشَة اَو ظلموا اَنفُسهم ذکروا اللّه فَاستَغفروا لِذُنوبِهم»(442)
 «و از نشانه‏هاى پرهیزکاران آن است که: هرگاه مرتکب عمل زشتى شوند، یا به خود ستم کنند، به یاد خدا مى‏افتند و براى گناهان خود از خدا طلب آمرزش مى‏کنند.»
 2- «و من یَعمَل سُوء او یَظلِم نَفسَه ثُمّ یَستغفِرِ اللّه یَجد اللّه غَفوراً رَحیماً»(443)
 «کسى که کار بدى انجام دهد، یا به خود ستم کند، سپس از خداوند طلب آمرزش نماید، خداوند را آمرزنده و مهربان خواهد یافت.»
 3- «وعد اللَّه الّذینَ آمَنوا و عَمِلوا الصّالِحاتِ لَهم مَغفِرةٌ و أجرٌ عظیم»(444)
 «خداوند به آنها که ایمان آورده و عمل صالح انجام داده‏اند وعده‏ى آمرزش و پاداش عظیمى داده است.»
 4- «قُل یا عِبادِىَ الَّذینَ أسرفُوا على اَنفُسهِم لا تَقْنطوا مِن رَحمَة اللّه إنّ اللّه یَغفرُ الذُّنوبَ جَمیعاً إنَّه هو الغَفورُ الرّحیم»(445)
 «بگو اى بندگان من که بر خود اسراف و ستم کرده‏اید، از رحمت خداوند نومید نشوید که خدا همه گناهان را مى‏آمرزد و او بسیار بخشنده و مهربان است.»
 تعبیراتى که در این آیه آمده مانند: «بندگان من»، «ناامید نشوید»، «رحمت خدا»، «آمرزش همه‏ى گناهان»، «غفور و رحیم بودن خدا»، همه حکایت از وسعت دامنه استغفار و پذیرش توبه و گستردگى رحمت الهى مى‏کند، بخصوص تعبیر به «عبادى» «بندگان من»، که بیانگر آن است که همه از خوب و بد، بندگان خدا هستند و خداوند به آنها آنچنان مهربان است که آنها را بندگان خودش خوانده است. بنابراین چشم انداز امید به آمرزش، بسیار وسیع و گسترده است.
 5- «و اِذا سَئَلکَ عِبادِى عَنّى فَانّى قَریبٌ اُجیبُ دَعوَةَ الدّاعِ اِذا دَعانِ فَلیَستجیبوا لِى و لیُؤمِنوا بى لَعلَّهُم یَرشُدون»(446)
 «هنگامى که بندگانم از تو درباره من سوال کنند، (بگو) من نزدیکم به دعا کننده به هنگامى که مرا مى‏خواند پاسخ مى‏گویم، پس باید دعوت مرا بپذیرند و به من ایمان بیاورند تا راه یابند و به مقصد برسند.»
 از لطایف و نکات بسیار ظریف در نزدیک بودن خدا به انسان اینکه در این آیه خداوند هفت بار، امور را به ذات پاک خود، بدون واسطه نسبت داده است: بندگان من، درباره من، من نزدیکم، مرا مى‏خواند، من پاسخ مى‏گویم، دعوت مرا اجابت کند، به من ایمان آورد.
 یار نزدیکتر از من به من است
وین عجب بین که من از وى دورم‏
 6- «...و تُوبُوا اِلى اللّهِ جَمعیاً اَیُّها المُؤمِنون»(447)
 «اى مؤمنان! همگى به سوى خدا باز گردید.»
 7- «وَ هُو الّذى یَقبِلُ التَّوبَة مِن عِبادِه»(448)
 «و خدا کسى است که توبه بندگانش را مى‏پذیرد.»
 8- «...اِنَّ اللّه یُحِبُّ التَّوّابِین»(449)
 «قطعاً خداوند توبه کنندگان را دوست دارد.»
 9- «یا ایّها الَّذینَ آمَنوا تُوبُوا اِلَى اللّهِ تَوبَةً نَصُوحاً»(450)
 «اى کسانى که ایمان آورده‏اید توبه حقیقى و خالص کنید.»
 10- «و هُو الَّذى یَقبلُ التَّوبَة عَن عِبادِه و یَعفُوا عَنِ السّیّئات»(451)
 «او کسى است که توبه‏ى بندگانش را مى‏پذیرد و از گناهان مى‏گذرد.»
 11- «اَفَلا یَتُوبُونَ اِلَى اللّه و یَستَغفِروُنَه و اللّهُ غَفُورٌ رَحیم»(452)
 «آیا توبه نمى‏کنند و به سوى خدا باز نمى‏گردند واز او طلب آمرزش نمى‏نمایند. خداوند آمرزنده مهربان است.»
 در این آیه با استفهام انکارى که بیانگر تاکید است، خداوند انسان‏ها را به سوى توبه و استغفار دعوت مى‏نماید و با ذکر دو صفت غفور و رحیم بودنش، عواطف آنها را تحریک مى‏نماید تا شاید به سوى خدا باز گردند و با آب استغفار، گناهانشان را بشویند و در پرتو توبه بر کمالات و فضایل انسانى خود بیفزایند.

440) مفردات راغب، ص‏76.
441) هود / 3.
442) آل عمران / 135.
443) نساء / 110.
444) مائده / 9.
445) زمر / 53.
446) بقره / 186.
447) نور / 31.
448) شورى / 25.
449) بقره / 222.
450) تحریم / 8.
451) تحریم / 8.
452) مائده / 74.


نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » قرآن اموز ( پنج شنبه 87/10/12 :: ساعت 4:59 عصر )

»» محرم

امام حسین علیه السلام فرمودند: «لاتـَرفع حــاجَتَک إلاّ إلـى أحـَدٍ ثَلاثة: إلـى ذِى دیـنٍ، اَو مُــرُوّة اَو حَسَب»
«جز به یکى از سه نفر حاجت مبر: به دیندار، یا صاحب مروت، یا کسى که اصالت خانوادگى داشته باشد» (تحف العقول ، ص 251)
در این ماه بهتر از عزاداری معرف به خداوند متعال و 14معصوم بهتر است


نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » قرآن اموز ( دوشنبه 87/10/9 :: ساعت 10:42 عصر )

»» غزه مانند کربلا

چند روزی است صهیونیست ها با حمله به غزه شروع به جنایت کرده اند به امید نابودی صهیونیست ها نشسته ایم

نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » قرآن اموز ( دوشنبه 87/10/9 :: ساعت 10:32 عصر )

»» گناه شناسی

با شروع ماه محرم با استعانت از خداوند تصمیم به شروع بحث دیگری ده نام گناه شناسی گرفتیم تمام مطالب از کتاب گناه شناسی گرفته شده است

آثار گناه در روح و روان‏
 تکرار گناه و مداومت آن موجب تیرگى و واژگونى قلب و مسخ انسان از حالت انسانیت به حالت درنده‏خویى و حیوان صفتى مى‏گردد، و نیز باعث گناهان بزرگتر مى‏شود.
 به عنوان مثال: گنهکارى که براى اولین بار لب به شراب مى‏زند، چون مسلمان است، آشامیدن چند قطره از شراب براى او بسیار سخت است، ولى بار دوم کمى آسان مى‏شود و وقتى زیاد تکرار شد، آشامیدن چند لیوان از آن براى او از آب خوردن آسانتر مى‏گردد.
 آرى! تداوم گناه حتى گناهان بزرگ را براى انسان آسان مى‏گرداند.
 در قرآن آیات متعددى در این رابطه وجود دارد، از جمله:
 «ثمَّ کانَ عاقِبةُ الَّذینَ اَساؤا السُوأى‏ اَنْ کَذَّبوا بِآیاتِ اللّه و کانوا بها یَستَهزِءُون»(419)
 «سپس سرانجام کسانى که اعمال بد مرتکب شدند به جایى رسید که آیات خدا را تکذیب کردند و آن را به سخریه گرفتند.»
 در تاریخ بسیار دیده شده که افرادى بر اثر تداوم گناه و طغیان کارشان به کفر و انکار حق و به مسخره گرفتن آن رسیده است، این‏ها از آثار شوم گناه است که دامنگیر گنهکار مى‏گردد، چنانکه مداومت بر کارهاى نیک و عبادات، موجب صفاى دل و نورانیت بیشتر روح و جان مى‏شود. در این باره به روایات زیر توجه کنید:
 امام صادق علیه السلام فرمودند، پدرم مى‏فرمود:
 «ما من شى‏ء اَفسَد لِلقَلب من خَطیئَةٍ اِنّ القَلب لَیُواقِع الخَطیئَةَ فما تَزالُ به حتّى تَغلبَ علیه فَیصیرُ اَعلاهُ اَسفَله»(420)
 «چیزى بیشتر از گناه، قلب را فاسد نمى‏کند، قلب گناه مى‏کند و بر آن اصرار مى‏ورزد و در نتیجه سرنگون و وارونه مى‏گردد. و موعظه در آن اثر نمى‏نماید.»
 امام کاظم علیه السلام مى‏فرماید:
 «اذا اَذنَب الرّجُل خَرجَ فى قَلبه نُکتَةٌ سَوداء فاِن تابَ اِنمَحتْ و ان زاد زادتْ حتّى تَغلِب على قَلبه فَلا یُفلِح بَعدها ابداً»(421)
 «وقتى که انسان گناه مى‏کند، در قلب او نقطه‏ى سیاهى پدید مى‏آید، اگر توبه کرد، آن نقطه پاک مى‏شود و اگر بر گناه خود افزود آن نقطه گسترده مى‏گردد به طورى که همه قلب او را فرامى‏گیرد و بعد از آن هرگز رستگار نمى‏شود.»
 به طور کلى هرگونه نکبت و بلا، خواه روحى و خواه جسمى از گناه سرچشمه مى‏گیرد که امام باقر علیه السلام فرمود:
 «و ما مِن نِکبَةٍ تُصیبُ العَبد الاّ بِذَنب» (422)
 «هیچ نکبتى به بنده نرسد مگر به خاطر گناه.»

419) روم / 10.
420) کافى، ج‏2 ص‏268.
421) بحار، ج‏73 ص‏327، میزان الحکمة، ج‏3 ص‏464.
422) کافى، ج‏2 ص‏269.



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » قرآن اموز ( یکشنبه 87/10/8 :: ساعت 1:28 عصر )

»» دانلود نرم افزار مجانی و بدون محدودیت

برای دانلود  چندتا برنامه ی خوب روی آنها که در سمت راست قرار دارد کلیک کنید از جمله:

1.متن کامل کتاب کلیات مفاتیح الجنان برای موبایل

2.دانلود نرم افزار مجانی آیه امروز پارس قرآن

3.نرم افزاری تحت جاوا درباره امام سجاد(ع)

4.قرآن با ترجمه فارسی تحت جاوا 
 

 

 

 


نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » قرآن اموز ( پنج شنبه 87/10/5 :: ساعت 11:47 عصر )

»» هزار و یک نکته از قرآن کریم »

هزار و یک نکته از قرآن کریم » نکات 16 تا 30
 16 - «اللّه» جامعترین نام خداوند
 
 هر کدام از نام‏هاى خدا در قرآن کریم، ناظر به برخى از صفات اوست. تنها نامى که به تمام صفات و کمالات الهى اشاره دارد و به تعبیر دیگر، جامع تمام صفات جمال و جلال است به همین دلیل، سایر اسماى خداوند غالباً صفت براى کلمه‏ى «اللّه» ذکر مى‏شود، مانند: «فإنّ اللّه غفور رحیم»(69)و «فانّ اللّه سمیع علیم».(70)
 
 17 - معناى اللّه‏
 
 «اللّه» اسم است براى ذات واجب الوجود که مستجمع جمیع صفات کمال است. این نام بزرگ خداوند که اختصاص به ذات خود او دارد، در سراسر قرآن کریم دو هزار و هشتصد و دوازده بار ذکر شده است.
 بعضى معتقدند که کلمه‏ى «اللّه» اسم وضع شده‏اى است و مشتق نیست، چنان که خلیل گفته است و برخى دیگر گویند که مشتق است و در اشتقاق آن اختلاف کرده‏اند، بعضى آن را مشتق از «اله، یأله» مى‏دانند که مصدر به معناى اسم مفعول است. «اله» یعنى «معبود» و برخى آن را مشتق از «وله» به معناى تحیر و سرگردانى دانسته‏اند؛ یعنى عقول و اندیشه‏هاى انسان‏ها در باره‏ى او متحیر و سرگردان است.(71)
 
 18 - ویژگى نام مقدّس اللّه
 
 هر اسمى، جز کلمه‏ى «اللّه» هرگاه حرفى از آن کم شود، معنایش به هم مى‏خورد. زیرا اگر «الف» حذف گردد، «للّه» مى‏شود. قرآن مى‏فرماید: «للّه ملک السّموات و الأرض»(72)و اگر «لام» اول حذف گردد، «له» مى‏شود. قرآن مى‏فرماید: «له ما فى السّموات و الأرض».(73) اگر «لام» دوم حذف گردد، «هو» مى‏شود. قرآن مى‏فرماید: «و هو اللّه لا اله الاّ هو».(74)
 
 19 - معناى لطیف بودن پروردگار
 
 «اللّه لطیف بعباده یرزق من یشاء و هو القوىّ العزیز»(75)
 توصیف خداوند به «لطیف» بدین جهت است که لطیف از ماده‏ى «لطف» به معناى هر موضوع دقیق و ظریف و هر گونه حرکت سریع و جسم لطیف است، بنا بر این لطیف بودن خداوند اشاره به علم او نسبت به اسرار دقیق و ظریف آفرینش است.
 گاه به معناى خلقت اجسام لطیف و کوچک و ذره‏بینى و مافوق ذره‏بینى نیز آمده است. امام رضاعلیه السلام مى‏فرماید: «این که مى‏گوییم خدا لطیف است، به دلیل آن است که مخلوقات را لطیف آفریده و از اشیاى لطیف و ظریف آگاه است. آیا آثار صنع او را در گیاهان نمى‏بینى؟ همچنین در موجودات و حیوانات کوچک و حشرات ریز و چیزهایى که از آن هم کوچک‏تر است. هنگامى که به این موجودات مى‏نگریم، در مى‏یابیم که خالق آن‏ها لطیف است».(76)
 
  اوصاف الهى
 الف - اراده و مشیت الهى

 
 20 - معناى اراده‏ى الهى
 
 «إنّما أمره إذا أراد شیئاً أن یقول له کن فیکون»(77)
 آیه‏ى شریفه‏ى فوق، از آیات برجسته‏ى قرآن کریم است که معناى ایجاد را تبیین مى‏کند و مى‏فرماید: خداوند در ایجاد هر چیزى که اراده‏اش به آن تعلق گیرد، به غیر از ذات مقدس خود، به هیچ سبب دیگرى محتاج نیست.
 تعبیرات قرآن کریم در این زمینه مختلف است؛ گاهى با تعبیر امر؛ «إنّما أمره إذا أراد شیئاً» و گاهى با تعبیر قول؛ «إنّما قولنا لشى‏ء إذا أردناه أن نقول له کن فیکون»(78) و در جاى دیگر تعبیر به قضا کرده است؛ «و إذا قضى أمراً فإنّما یقول له کن فیکون».(79)
 گفتنى است که منظور از کلمه‏ى امر و قول و قضا در آیات شریفه، بیان کردن شأن الهى در هنگام اراده خلقت است، نه این که خداوند متعال وقتى مى‏خواهد چیزى را بیافریند، این کلام را مى‏گوید و «کن» مى‏گوید، وگرنه تسلسل لازم مى‏آید. به دلیل این که خود تلفظ هم چیزى است که بعد از اراده کردن، تلفظ دیگرى مى‏خواهد، باز آن تلفظ هم چیزى از چیزهاست که محتاج به اراده و تلفظ دیگرى است.(80)
 
 21 - خواست الهى‏
 
 الف - اگر خداوند بخواهد اشرف مخلوقات، (پیامبر اکرم‏علیه السلام) را با «أوهن البیوت» و تار عنکبوت حفظ مى‏کند؛ «إلاّ تنصروه فقد نصره اللّه».(81)
 ب - اگر خدا بخواهد فرعون صاحب قدرت را؛ «و فرعون ذى الأوتاد»(82) به وسیله‏ى آب که به آن مى‏نازید؛ «و هذه الأنهار تجرى من تحتى»،(83) غرق مى‏کند؛ «حتّى إذا أدرکه الغرق».(84)
 ج - اگر خدا بخواهد درخت خشک، میوه‏دار مى‏شود؛ «و هزّى إلیک بجذع النّخلة تساقط علیک رطباً جنیّاً».(85)
 د - اگر خدا بخواهد از یک علت، دو معلول متفاوت به وجود مى‏آید. گاهى حضرت موسى عصا را به سنگ مى‏زند، چشمه‏ى آب مى‏جوشد؛ «أن اضرب بعصاک الحجر فانبجست منه اثنتا عشرة عیناً».(86)گاهى نیز عصا را به دریا مى‏زند، قسمتى از آب دریا خشک مى‏شود؛ «أن اضرب بعصاک البحر».(87)
 ه - اگر خدا بخواهد زن بى‏شوهر بچه‏دار مى‏شود؛ «فحملته فانتبذت به مکاناً قصیّاً».(88)
 و - اگر خدا بخواهد کلاغ معلم انسان مى‏شود و دفن کردن مرده را به او مى‏آموزد؛ «فبعث اللّه غراباً یبحث فى الأرض».(89)
 
 22 - تنها ذات داراى حیات حقیقى
 
 مرحوم علامه طباطبایى‏قدس سره بعد از بیان اقسام حیات دنیوى و ذکر یک سلسله از آیات کریمه چنین مى‏گوید: توضیح و تفسیر همه‏ى این آیات در قرآن آمده که مى‏فرماید: «و ما الحیوة الدّنیا إلاّ لهو و لعب و إنّ الدّار الاخرة لهى الحیوان لو کانوا یعلمون»(90) زندگى دنیا واجد حقیقت و کمال حیات نیست، به عکس حیات آخرت که داراى حقیقت و کمال حیات است، که مرگ در آن راه ندارد؛ «ءَامنین لا یذوقون فیها الموت إلاّ الموتة الأولى»، ولى همین حیات اخروى چنان که از آیات زیادى استفاده مى‏شود از طرف پروردگار متعال افاضه مى‏شود و اوست که انسان را در آخرت زنده مى‏کند و زمام همه‏ى امور به دست اوست. بنا بر این، حیات اخروى نیز مملوک و مسخّر قدرت الهى است، نه این که مطلق و رها باشد؛ یعنى کسى که به این حیات زنده مى‏شود، خاصیت آن را به واسطه‏ى خداوند مالک مى‏شود، نه خود به خود.
 پس، حیات حقیقى باید به گونه‏اى باشد که عروض مرگ بر آن محال باشد و این تصور نمى‏شود، مگر در صورتى که حیات، عین ذات صاحب آن باشد، نه عارضى و دریافت شده از دیگرى. خداوند در قرآن مى‏فرماید: «و توکّل على الحىّ الّذى لا یموت».(91)بنا بر این، حیات حقیقى همان حیات خدایى است که وجود خدا بالذات داراى علم و قدرت است.(92)
 
 23 - از نظر قرآن کریم اصل خلقت حیات به دست خداست؛
 
«الّذى خلق الموت و الحیوة»(93)و زنده کردن موجودات نیز به دست خداست؛ «إنّه أمات و أحیى»(94)و زنده بودن دیگران با مرگ همراه است؛ «کلّ نفس ذائقة الموت»(95)و خداوند زنده‏اى است که مرگ و فنا در او راه ندارد؛ «و توکّل على الحىّ الّذى لا یموت».(96)بنا بر این روشن مى‏شود که حیات بالاصالة مربوط به ذات خداوند است و حیات و قوام دیگران به او بستگى دارد؛ «هو الحىّ القیّوم».(97)
 
 24 - استفاضه‏ى عموم مردم‏
 
 در جهان هستى امورى وجود دارد که عموم انسان‏ها مى‏توانند از آن فیض و بهره ببرند و اختصاص به هیچ طایفه و نژاد خاصى ندارد. از جمله:
 الف - رحمت الهى؛ «إنّ اللّه بالنّاس لرؤف رحیم».(98)
 ب - رسالت پیامبر اکرم‏صلى الله علیه وآله؛ «و أرسلناک للنّاس رسولاً».(99)
 ج - قبله و خانه‏ى کعبه؛ «إنّ أوّل بیت وضع للنّاس للّذى ببکّة مبارکاً».(100)
 د - قرآن کریم؛ «شهر رمضان الّذى أنزل فیه القرءان هدى للنّاس».(101)
 ه - عاشوراى امام حسین‏علیه السلام؛ «و بذل مهجته فیک لیستنقذ عبادک من الجهالة و حیرة الضّلالة».(102)
 
 25 - خداشناسى و تحوّل جهان هستى
 
 تفکّر و فرض تغییر و تحوّل در نعمت‏هاى خداوند یکى از راه‏هاى خداشناسى و نعمت‏شناسى است.
 الف - اگر درختان سبز نشوند؛ «لو نشاء لجعلناه حطاماً».
 ب - اگر آب‏ها تلخ و شور شوند؛ «لو نشاء لجعلناه أجاجاً».
 ج - اگر آب‏ها به زمین فرو روند؛ «قل ان أصبح ماءکم غوراً فمن یأتیکم بماء معین».
 د - اگر شب یا روز همیشگى باشد چه مى‏شود؛ «ان جعل اللّیل علیکم سرمداً».
 ه - اگر خداوند نعمت گوش و چشم را از شما بگیرد؛ «قل أرأیتم ان أخذ اللّه سمعکم و أبصارکم و ختم على قلوبکم من إله غیر اللّه یأتیکم به».(103)
 ب - وجه الهى
 
 26 - مفهوم وجه الهى
 
 «یریدون وجهه»(104)
 وجه یا روى به مناسبتى که میان صورت و سطح بیرونى هر چیزى هست، به طور مجاز بر همان سطح بیرونى آن هم اطلاق مى‏شود. ذات چیزى براى چیز دیگرى هیچ وقت ظهور نمى‏کند و تنها ظاهر و سطح بیرونى و اسما و صفات است که براى موجود دیگرى جلوه مى‏کند.
 به ذات خداى تعالى نیز نمى‏توان پى برد. زیرا به طور کلى علم و معرفت، نوعى تحدید فکرى است و ذات مقدس او بى‏نهایت است. از آنجا که وجه یا روى هر چیزى همان قسمتى است که دیگران با آن مواجه مى‏شوند، از این جهت مى‏توان گفت: از هر چیزى آن قسمتى که به آن اشاره مى‏شود، نیز وجه آن چیز است.
 به این اعتبار نیز مى‏توان گفت: اعمال صالحه وجه خداى تعالى است، همچنان که کارهاى زشت وجه شیطان است. چنانکه صفاتى را که خداى سبحان با آن صفت با بندگان خود روبرو مى‏شود، نظیر رحمت و خلق و رزق و هدایت، از صفات فعلیه، بلکه صفات ذاتیه را هم که به وسیله‏ى آن مخلوقات، خداى خود را تا حدى مى‏شناسند، مانند علم و قدرت، همه را مى‏توان وجه خدا دانست. زیرا خداوند متعال به وسیله همین صفات با مخلوقات خود روبرو مى‏شود و آفریدگان نیز به وسیله‏ى آن به جانب خدا رو مى‏کنند.(105)
 
 27 - معناى وجه اللّه
 
 وجه در لغت به معناى صورت است و گاهى به معناى ذات به کار مى‏رود. بنا بر این «وجه‏اللّه» یعنى ذات خدا. پس ذکر کلمه‏ى «وجه» در آیه‏ى انفاق و مانند آن متضمّن نوعى تأکید است. زیرا هنگامى که گفته مى‏شود «براى ذات خدا»، تأکید آن از «براى خدا» بیشتر است؛ یعنى حتماً براى خدا باشد، نه دیگرى.
 افزون بر آن، معمولاً صورت انسان شریف‏ترین قسمت ظاهرى بدن اوست. زیرا اعضاى مهم بینایى، شنوایى و گویایى در آن قرار گرفته‏اند. به همین دلیل هنگامى که کلمه‏ى «وجه» به کار برده مى‏شود، شرافت و اهمیت را مى‏رساند. در اینجا هم (به طور کنایه) که در مورد خداوند به کار برده شده است، در واقع نوعى احترام و اهمیت از آن فهیمده مى‏شود. بدیهى است که نه خداوند جسم است و نه صورت دارد.(106)
 
 28 - مفهوم بقاى وجه الهى و فناى جنّ و انس‏
 
 «کل من علیها فان و یبقى وجه ربّک ذوالجلال و الإکرام»(107)
 هر موجود داراى شعورى که بر روى زمین است، به زودى فانى خواهد شد و عمرش پایان مى‏پذیرد و حقیقت این فنا، انتقال از دنیا به آخرت است. زیرا زندگى دنیا حیات مقدمى است و زندگى حقیقى در آخرت است. منظور از این فنا، فناى مطلق و هیچ و پوچ شدن 2نیست، ولى پروردگار متعال با همه‏ى جلال و اکرامش باقى مى‏ماند، بدون این که فناى موجودات، اثرى در خود او یا دگرگونى در جلال و اکرام او باقى بگذارد.
 بنا بر این که مراد از وجه خدا هر چیزى باشد که دیگران به آن رو دارند، قهراً مصداقش عبارت است از تمامى چیزهایى که به خداوند منسوبند و مورد نظر هر خداجویى واقع مى‏گردد، مانند انبیا و اولیاى خدا و دین او و ثواب و قرب او و سایر چیزهایى که از این قبیل هستند.(108)
 ج - علم الهى‏
 
 29 - گستردگى علم الهى
 
 «و لو أنّما فى الأرض من شجرة أقلام والبحر یمدّه من بعده سبعة أبحر مانفدت کلمات اللّه»(109)
 این آیه در باره‏ى وسعت و گستردگى علم الهى است، اگر تمامى درختان روى زمین درختان قلم شوند و آب دریاها جوهر گردد و هفت دریا نیز به آن افزوده شود، این‏ها همه‏
 تمام مى‏شوند، اما کلمات و علم الهى تمام نخواهد شد.
 گاهى از ساقه و شاخه‏هاى یک درخت تنومند، هزاران بلکه میلیون‏ها قلم به وجود مى‏آید و با در نظر گرفتن حجم عظیم درختان روى زمین و جنگل‏هایى که بسیارى از کوه‏ها و دشت‏ها را پوشانیده است و تعداد قلم‏هایى که از آن پدید مى‏آید و همچنین اگر تمام اقیانوس‏هاى روى زمین که تقریباً سه چهارم کره‏ى زمین را با عمق زیادى پوشانیده است، جوهر شوند، چه وضع عجیبى براى نوشتن ایجاد مى کند؛ به ویژه با توجه به افزوده شدن هفت دریاى دیگر به آن که هرکدام از آن‏ها معادل تمام اقیانوس‏هاى روى زمین باشد، آیا ترسیمى جالبتر از این براى توصیف بى‏نهایت به نظر مى رسد؟
 جالب این که «شجره» به صورت مفرد و کلمه «اقلام» به صورت جمع آمده تا بیانگر تعداد فراوان قلم‏هایى باشد که از یک درخت با تمام ساقه و شاخه هایش به وجود مى‏آید و نیز تعبیر «البحر» به صورت مفرد و الف و لام جنس براى آن است که تمام اقیانوسهاى روى زمین را شامل شود، و کلمه‏ى «سبعة» اشاره به کثرت دریاها دارد.(110)
 
 30 - مراد از علم خلق و امر
 
 «ألا له الخلق و الأمر»(111)
 در این که منظور از «خلق» و «أمر» چیست، میان مفسران گفتگوست، اما با توجه به قرائنى که در این آیه و آیات دیگر قرآن موجود است، استفاده مى‏شود که منطور از «خلق» آفرینش نخستین و منظور از «أمر» قوانین و نظاماتى است که به فرمان پروردگار در عالم هستى حکومت مى‏کند و آن‏ها را در مسیر خود رهبرى مى‏کند. این تعبیر در حقیقت پاسخى است به آن‏ها که چنین مى‏پندارند که خداوند جهان را آفریده و آن را به حال خود واگذارده و کنارى نشسته است. به تعبیر دیگر عالم هستى در ایجادش نیازمند به خدا است، اما در بقا و ادامه حیات نیازى ندارد.
 این جمله مى‏گوید: همان گونه که جهان در حدوثش نیازمند به اوست، در تدبیر و ادامه‏ى حیات و اداره‏اش نیز وابسته به اوست و اگر لحظه‏اى خدا از آن گرفته شود، نظامش به کلى از هم گسسته و نابود مى‏گردد.(112)
 علم غیب‏
 «إنّ اللّه عنده علم السّاعة و ینزّل الغیث و یعلم ما فى الأرحام و ما تدرى نفس ماذا تکسب غداً و ما تدرى نفس بأىّ أرض تموت»(113)

69) بقره / 226.
70) بقره / 227؛ نمونه / ج 1 / ص 20.
71) دایرة الفراید / ج 2 / ص 1.
72) جاثیه / 27.
73) طه / 6.
74) قصص / 70؛ روح البیان / ج 1 / ص 398.
75) شورى / 19.
76) اصول کافى / ج 1 / ص 93 ؛ نمونه / ج 5 / ص 386.
77) یس / 82.
78) نحل / 40.
79) بقره / 117.
80) المیزان / ج 17 / ص 114.
81) توبه / 40.
82) فجر / 10.
83) زخرف / 51.
84) یونس / 90.
85) مریم / 25.
86) اعراف / 160.
87) شعراء / 63.
88) مریم / 22.
89) مائده / 31.
90) عنکبوت / 64.
91) فرقان / 58.
92) المیزان / ج 2 / ص 329.
93) ملک / 2.
94) نجم / 44.
95) آل عمران / 185.
96) فرقان / 58.
97) محاضرات.
98) حج / 65.
99) نساء / 79.
100) آل عمران / 96.
101) بقره / 185.
102) زیارت اربعین.
103) نور / ج 3 / ص 280.
104) انعام / 52.
105) المیزان / ج 7 / ص 101.
106) مجمع البیان / ج 2 / ص 263 ؛ نمونه / ج 2 / ص 664.
107) الرحمن / 27.
108) المیزان / ج 19 / ص 102.
109) لقمان / 27.
110) نمونه / ج 17 / ص 76 ؛ تفسیر کبیر / ج 25 / ص 157.
111) اعراف / 54.
112) نمونه / ج 6 / ص 206.
113) لقمان / 34.



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » قرآن اموز ( پنج شنبه 87/9/28 :: ساعت 7:38 صبح )

<   <<   6   7   8   9      >
»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ

ختم قرآن در یک ماه
ادامه
ادامه
موضوع: قرآن و مدعیان دروغگو
اعراف کجاست؟ اصحاب اعراف چه کسانی هستند؟
چند ذکر مفید!
میخواهم به دنیا بازگردم!
آماری از تعداد تکرار لغات قرآن
سادات باید قدر خویش را بدانندn
پاک کننده ترین شوینده گناه
نشانه های فرد عاقل
شیعه در جهنم نمی سوزد!
[عناوین آرشیوشده]

>> بازدید امروز: 13
>> بازدید دیروز: 16
>> مجموع بازدیدها: 98936
» درباره من

امام زمان

» پیوندهای روزانه

رمضانیه [25]
داستان های بحار الانوار [24]
گلستان سعدی [49]
م‍وذن [37]
قرآن مشکات [129]
مکه همراه [131]
نوحه اگه منو رها کنی [41]
کتاب غرر الحکم و درر الکلم [95]
کتاب الکترونیکی توصیه های امام زمان [15]
نهج البلاغه [101]
مفاتیح الجنان (کتاب باقبات الصالحات) [99]
زیارت حضرت رقیه (س) [78]
زیارت حضرت عباس (ع) [80]
زیارت عاشورا [88]
زیارت آل یس (امام زمان عج) [86]
[آرشیو(24)]

» فهرست موضوعی یادداشت ها
از[2] . قرآن[2] . یک[2] . یکصد و پنجاه . کجاست؟ . آماری . قرآن کریم . قرآن کریم » . قرآن و احادیث . قرض الحسنه . کریم . گناه . لغات . موضوع از . نکته . نکته از . هزار . هزار و . و . اصحاب اعراف چه کسانی هستند؟ . اعراف . با نگاهی به . بدون محدودیت . تعداد . تکرار . دانلود نرم افزار مجانی . در قرآن . راه . رشد . سؤالی درباره ی قرآن . سخن روز . سیره پیامبر . شناسی .
» آرشیو مطالب
پاییز 1387
زمستان 1387
بهار 1388
تابستان 1388
پاییز 1388
زمستان 1388
زمستان 88

» لوگوی وبلاگ


» لینک دوستان
آخرین روز دنیا
اسپایکا
مرکز آموزشی نرم افزار ها به زبان پارسی

مذهب عشق
پایگاه مقاومت بسیج شهید کلاهدوز ( باقرشهر )
فقط رئال مادرید
مذهبی
مقالات قرآنی دانشجویان دانشکده تربیت مدرس قرآن مشهد
هر چی که بخواهی هست
سرای حقیقت
امیر
قالب های پارسی بلاگ
انتخاب
آخرین منجی
مرکز دانلود رایگان free Download فروش بهترین نرم افزار و برنامها
جواب تبیان
دانلود

» صفحات اختصاصی

» لوگوی لینک دوستان



» وضعیت من در یاهو
یــــاهـو
» موسیقی وبلاگ

» طراح قالب