دو تا برنامه جدید براتون گذاشتم
اربعین تسلیت باد
ولادت با سعادت امام موسی کاظم (علیهالسلام) را تبریک و تهنیت میگوییم.
پیامبر خدا صلى الله علیه و آله و سلّم: «لمّا سُئلَ عن أحسَنِ الناسِصَوتا بالقرآنِ: مَن إذا سَمِعتَ قِراءَتَهُ رَأیتَ أ نّهُ یَخشَى اللّهَ.»
- در پاسخ به این سؤال که چه کسى قرآن را از همه خوشتر مىخواند-: کسى که هر گاه قرآن خواندن او را بشنوى، ترس و خشیت از خدا را در او ببینى. (بحار الأنوار/ج89/ ص195)
امر به معروف در روایات |
پیامبر اکرم (ص) فرمود : آمران به معروف، خلیفه خدا در زمین هستند.(30) 30) پیامبر (ص) فرمود: من امر بالمعروف ونهى عن المنکر فهو خلیفه الله فى ارضه (تفسیر نمونه، ج 3، ص 38). |
1.تقویم
ویژگیها:
دریافت نرم افزار
2.کتاب غرر الحکم و درر الکلم
ویژگیها:
ویژگیها:
دریافت نرم افزار
4.مفاتیح الجنان (کتاب باقبات الصالحات)
ویژگیهای نسخه 2:
با فرا رسیدن محرم چندتا از ادعیه و زیارات را براتون گذاشتم امیدوارم ما را هم از دعای خیرتون فراموش نکنید با کلیک روی آنها می توانید آنها را دانلود کنید
1.زیارت حضرت رقیه (س)
2.زیارت حضرت عباس (ع)
3.زیارت عاشورا
4.زیارت آل یس (امام زمان عج)
5.حدیث شریف کساء
6.دعای عهد
7.دعای ندبه شیخ باقر مقدسی
8.مناجات حضرت امیرالمؤمنین (ع)
با آغاز ماه محرم در راستا ی معرفت به امام حسین(ع) وشناخت اهداف قیام امام حسین مطالبی از کتاب (امام حسین وقرآن )برای علاقه مندان قرار دادم به امید آنکه به توانیم یاری خوبی برای امام حسین باشم ازتمام شما التماس دعا.
تصویری از غروب عاشورا
قرآن و امام حسین » عزّت و ذلّت در کربلا | |
در برنامههاى اسلام به مسئلهى عزّت توجه خاصى شده است. پرستش خداوند عزیز، عزّت آفرین است، اما بندگى در برابر غیر خدا (خواه جمادات یا غیر آن) ذلّت است. «کفى بى عزّاً اَن اکون لک عبداً» گذاشتن دست انسان در دست رهبران غیر معصوم، توهین به انسانیّت و به ذلّت کشاندن بشر است. براى غیر خدا کار کردن (هر چیز و هرکس که باشد) باختن و خسارت است؛ «خابَ الوافِدن على غیرک و خَسِر المتعرّضون الاّ لک» اگر دراسلام غیبت کردن، نسبت ناروا دادن، توهین، تمسخر، تحقیر، افشاگرى، طعنه و نیش زدن، منّتگذاشتن، مردم را با نام بد صدا زدن و فحش و ناسزا حرام است، به خاطر آن است که در این کارها عزّت دیگران شکسته مىشود. اگر ستایش ستمگر عرش خدا را به لرزه مىآورد، چون درآن عزیز کردن نااهلان است. اگر انسان حق ندارد عیوب و گناهان و ضعفهاى خود را حتّى براى نزدیکترین دوستانش نقل کند، به خاطر حفظ عزّت است. اگر به تشیع جنازه، رسیدگى به فقرا، عیادت بیماران، وامدادن، دید و بازدید، کتمان عیب دیگران سفارش شده است، به خاطر حفظ عزّت انسانهاست. اگر به صبر و قناعت وترک سؤال از مردم و چاپلوسى سفارش شده است، به خاطر عزّت انسانهاست. به چند نکته توجه کنید: 1- عزّت به معناى نفوذناپذیرى است، نه داشتن امکانات. ممکن است کسى هیچ گونه امکانات مادى نداشته باشد، ولى هیچ تهدید و تطمیعى در او اثرى نکند، این فرد عزیز است و ممکن است کسى همه گونه امکانات داشته باشد، ولى باز هم افراد و یا اشیایى در او اثر بگذارند که این گونه افراد ذلیلند. 2- سرچشمهى همهى عزّتها خداست. در قرآن مکرّر مىخوانیم: «اِنّ العزّة للّه جمیعا» قرآن عزّت خواهى از غیر خدا را نکوهش مىکند. «أیبتغون عندهم العزّة»(108) 3- فروتنى در برابر حق عزّت است؛ «العزّ ان تذلّ للحقّ»(109) شیطان عزّت خود را از نژادِ آتشى خود مىطلبید، در حالى که عزّت او در سایه طاعت خدا بود. عزّتهاى دنیوى در حقیقت ذلّت است. امیرالمؤمنینعلیه السلام مىفرماید: دنیا به گونهاى است که عزّت آن ذلّت است، داشتن مرکب زیبا که به ظاهر عزّت است، در واقع نوعى وابستگى و اسیر شدن نسبت به آن است. باغ و بستان به ظاهر براى کشاورز عزّت است، امّا تا تمام عمر و قدرت او را نگیرد خودش را عرضه نمىکند. عزّتى ارزش دارد که سبب تکبّر و فخرفروشى نگردد و به هر مقدار که بیشتر شد، انسان در درون، خودش را کوچکتر احساس کندو فروتنى کند؛ «الهى اعزّنى و لاتبتلینى بالکبر و لا تحدث لى عزّاً ظاهراً الا اَحدثتَ لى ذلّة باطنة عند نفسى بقدرها»(110) قرآن سلطهى کفار را بر مؤمنین ممنوع مىداند؛ «لن یجعل اللّه للکافرین على المؤمنین سبیلاً»(111) قرآن پذیرفتن ظلم را مثل ظلم کردن حرام مىداند. «لاتَظلِمون و لا تُظلِمون»(112) قرآن زندگى با ذلّت را مرگ و مرگ با عزّت را زندگى مىداند. قرآن آنچه را ملاک دانسته، در راه خدا بودن است، نه کشتن و نه کشته شدن؛ «اِنّ اللّه اشترى من المؤمنین انفسهم و اموالهم بانّ لهم الجنّة... فیَقتلون و یُقتلون»(113) قرآن به انسان عزّت داده و فرموده: هستى براى توست؛ «خلق لکم»(114) روح خدا در توست؛ «نفخت فیه من روحى»(115) تو مسجود فرشتگان هستى؛ «فسجدوا الا ابلیس»(116) تو جانشین خدا هستى؛ «انّىجاعلفىالارضخلیفة»(117) سرپرست شما خداست؛ «اللّه ولىّ الذین آمنوا»(118) انبیا پدران شما هستند؛ «ملّة ابیکم ابراهیم»(119) آفرینش تو هدفدار است؛ «و ماخلقت الجن والانس الا لیعبدون»(120) در کربلا جلوهى عزّت الهى را مىبینیم، نوجوان 13 سالهاى به نام حضرت قاسم مىگوید: اگر مسئولین جامعهى اسلامى یزید و طرفدارانش هستند، پس مرگ از عسل شیرینتر است. امام حسینعلیه السلام مىفرماید: بنىامیّه مرا بین شهادت و بیعت (سازش) مخیّر ساخته است، «هیهات من الذلّة»، در کربلا بدن امام سوراخ سوراخ شد، اما به عزّتش لطمهاى وارد نشد، انواع غمها بر حضرت زینب وامام سجادعلیهما السلام وارد شد، اما جلوههاى عزّت آنها در خطبهها، تار وپود نظام بنىامیه را از هم گسست. 108) نساء، 139. 109) بحار، ج78، ص228. 110) دعاى مکارمالاخلاق. 111) نساء، 141. 112) بقره، 279. 113) توبه، 111. 114) بقره، 29. 115) حجر، 29. 116) بقره، 34. 117) بقره، 30. 118) بقره، 257. 119) حج، 78. 120) ذاریات، 56. |
» نماز و امام حسین | |
* اگر قرآن در آغاز بزرگترین سورهى خود (بقره) مىفرماید: «الّذین یؤمنون بالغیب و یقیمون الصلوة»(121) و همچنین در کوچکترین سورهى خود (کوثر) از نماز سخن به میان مىآورد، امام حسین علیه السلام آن را اقامه مىنماید. «اَشهد انّک قد اقمت الصلوة»(122) * اگر قرآن مىفرماید: «و ارکعوا مع الراکعین»(123)، امام حسینعلیه السلام نماز را با جماعت آن هم در برابر صفوف دشمن برگزار مىکند. * اگر قرآن نحوهى اقامه نماز در میدان جنگ را به پیامبرصلى الله علیه وآله آموزش مىدهد؛ «و اذا کنتَ فیهم فاقمت لهم الصلوة فلتقم طائفةٌ منهم معک ولیأخذوا اسلحتهم...»(124)، امام حسینعلیه السلام در میدان جنگ نماز را اقامه مىفرماید. * اگر قرآن نماز را به عنوان یک منبع انرژىزاى غیبى معرّفى و مؤمنان را امر به استعانت از آن مىفرماید: «استعینوا بالصبر و الصلوة»(125)، امام حسینعلیه السلام نیز در بحبوحهى جنگ و مشکلات آن، از نماز استعانت مىجوید. * اگر قرآن اقامهى نماز را در اوّل وقت سفارش مىفرماید؛ «اقم الصلوة لدلوک الشمس»(126)، امام حسین علیه السلام نماز ظهر عاشورا را در اوّل وقت اقامه فرمودند. * اگر حضرت عیساى مسیحعلیه السلام تا زمانى که نفس دارند، مأمور به اقامه نماز شدهاند؛ « و اوصانى بالصلوة و الزکوة ما دمت حیّا»(127)، امام حسینعلیه السلام نیز تا آخرین لحظه همراه نماز است. * اگر قرآن از کسانى که تجارت، آنها را از نماز غافل نمىسازد، ستایش مىکند؛ «رجال لا تلهیهم تجارة و لا بیع عن ذکر اللّه و اقام الصلوة»(128)، راجع به امام حسینعلیه السلام چه باید گفت که حتّى حفظ جان هم او را از نماز غافل نساخت. * امام حسین علیه السلام نه تنها خود نماز خواند که نمازهاى نمازگزاران را نماز کرد. در حدیث مىخوانیم: سه چیز موجب قبولى نماز است: حضور قلب، نماز نافله و تربت سیدالشهدا. * امام حسین علیه السلام به خواهرش زینب علیها السلام مىفرماید: در نمازت به من دعا کن. * نماز باید در جامعه و علنى اقامه شود؛ «اقیموا الصلوة» و امام حسین علیه السلام با آنکه مىتوانست در خیمه نماز بخواند و با اینکه نمازش شکسته بود، در مقابل جمعیت نماز بپا داشت. هنگام اقامهى نماز در ظهر عاشورا، 30 تیر به سوى حضرت رها شد، یعنى در برابر هر کلمه از حمد و رکوع و سجده تقریبا یک تیر به امام پرتاپ شد. * به راستى نماز چیست که در عصر تاسوعا هنگامى که به سید الشهداعلیه السلام پیشنهاد حمله مىشود، حضرت طى چند نوبت گفتگو جنگ را یک روز به تأخیر مىاندازند و مىفرمایند: «انّى اُحبّ الصلوة» و نفرمود: مىخواهم نماز بخوانم، بلکه فرمود: من نماز را دوست دارم. بسیارى از ما نماز مىخوانیم، ولى چقدر نماز را دوست داریم؟ زراره از امام صادق علیه السلام در باره کعبه پرسید: دهها سال است که هرگاه دربارهى حج و کعبه از شما سوال مىکنم، پاسخ جدیدى مىدهید، علم شما به کجا متّصل است؟ امام فرمودند: آیا مىخواهى کعبهاى که هزاران سال قبل از آدم بوده با چند کلمه اسرارش تمام شود. این در حالى است که کعبه و تمامى اسرار و رموز آن که امام به آن اشاره فرمودند، تنها قبلهى نماز است و قبله، یکى از شرایط نماز!! * امام حسین علیه السلام حاضر مىشود تا بدن مبارکشان سوراخ سوراخ شود، ولى ارزش نماز شکسته نشود. سر مقدّس سید الشهدا بر روى نى قرآن مىخواند، یعنى سر از بدن جدا مىشود ولى سر و دل از قرآن جدا نمىشود. عزادارن حسینى! ظهر عاشورا در هر کجا هستید، به یاد امام حسین علیه السلام و آخرین نماز کربلاى او، همراه با حضرت مهدى (عجلاللَّهتعالىفرجهالشریف) نماز ظهر عاشورا را باشکوه و با اخلاص بپا دارید. 121) بقره، 3. 122) زیارت عاشورا. 123) بقره، 43. 124) نساء، 102. 125) بقره، 153. 126) اسراء، 78. 127) مریم، 31. 128) نور، 37. |
» حرکت امام حسین بر اساس قرآن | |
آیاتى که امام حسینعلیه السلام در مسیر راه به آن استناد فرمودند: آیه اوّل: همین که نماینده یزید در مدینه (مروان) تصمیم گرفت که از امام حسین علیه السلام براى یزید بیعت بگیرد، امام فرمود: «ویلک یا مروان فانّک رجس» واى برتو، تو پلید هستى و ما خانوادهاى هستیم که خداوند در شأن ما فرموده است: «انّما یرید اللّه لیذهب عنکم الرّجس اهلالبیت و یطهّرکم تطهیرا»(54) همانا خداوند مىخواهد که از شما اهلبیت هر پلیدى (احتمالى، شک و شبههاى) را بزداید و شما را چنانکه باید و شاید پاکیزه بدارد. آیه دوّم: امام حسینعلیه السلام در پایان وصیتنامهاى که قبل از حرکت به کربلا نوشتند، به این آیه استناد کردند: «و ما توفیقى الا باللّه علیه توکّلت و الیه اُنیب»(55) توفیق من جز به (اراده) خداوند نیست که بر او توکّل کردهام و به او روى آوردهام. آیه سوّم: همین که براى فرار از بیعت با یزید، از مدینه به سوى مکه خارج شدند (28 رجب)، این آیه را تلاوت فرمودند: «فخرج منها خائفا یترقّب قال ربّ نجّنى من القوم الظالمین»(56) آنگاه که (موسى) از آنجا ترسان و نگران بیرون شد و گفت: پروردگارا! مرا از قوم ستمکار نجات بده. آیه چهارم: شیخ مفیدقدس سره مىگوید: همین که امام حسینعلیه السلام به سوى مدینه رهسپار شد، گروههایى از جن و فرشته براى یارى آن حضرت حاضر شدند، امّا امام این آیات را تلاوت فرمودند: «اینما تکونوا یدرککم الموت و لو کنتم فى بروج مشیّدة»(57) هرجا که باشید و لو در برجهاى استوار سر به فک کشیده، مرگ شما را فرا مىگیرد. همچنین آیهى: «لَبرَز الّذین کتب علیهم القتل الى مضاجعهم»(58) کسانى که کشته شدند، در سرنوشتشان نوشته شده بود (با پاى خویش) به قتلگاه خود رهسپار مىشدند. آیه پنجم: همین که امام حسینعلیه السلام شب جمعه سوم شعبان (قبل از حرکت به کربلا) وارد مکه شدند، این آیه را تلاوت فرمودند: «و لمّا توجّه تلقاء مَدیَن قال عسى ربّى اَن یهدینى سواء السبیل»(59) و چون رو به سوى مدین نهاد، گفت: باشد که پروردگارم مرا به راه راست راهنمایى کند. آیه ششم: در مکه همین که با ابن عباس گفتگو مىکردند دربارهى بنىامیّه این آیات را تلاوت فرمودند: «انّهم کفروا باللّه و برسوله و لایأتون الصلاة الاّ و هم کُسالى»(60) آنان به خداوند و پیامبر او کفر ورزیده و جز با حالت کسالت به نماز نپرداختهاند.... و همچنین آیهى: «یرائون الناس و لایذکرون الله الا قلیلا» با مردم ریاکارى کنند و خدا را جز اندکى یاد نمىکنند. و آیهى «مذبذبین بین ذلک لا الى هؤلاء و لا الى هؤلاء و من یضلل اللّه فلن تَجِدَ له سبیلا»(61) در این میان (بین کفر و ایمان) سرگشتهاند، نه جزو آنان (مؤمنان) و نه جزو اینان (نامؤمنان) و هر کس که خداوند در گمراهى واگذاردش، هرگز براى او بیرون شدنى نخواهى یافت. و فرمودند: «کلّ نفس ذائقة الموت و انّما توفّون اُجورکم»(62) هر جاندارى چشنده (طعم) مرگ است و بىشک در روز قیامت پاداشهایتان را به تمامى خواهند داد. آیه هفتم: در آستانه عید قربان که امام حسینعلیه السلام از مکه به سوى کربلا حرکت کردند، نماینده یزید در مکه راه را بر حضرت بست، درگیرى با تازیانه رخ داد، به امام حسین گفت: مىترسم شما میان مردم شکاف بیفکنى!! حضرت این آیه را تلاوت فرمودند: «لى عملى و لکم عملکم انتم بریئون مما اعمل و انا برىء مما تعملون»(63) عمل من از آن من و عمل شما از آن شما، شما از آنچه من مىکنم برى و برکنارید و من از آنچه شما مىکنید برى و برکنارم. آیه هشتم: همین که در مسیر کربلا خبر شهادت مسلم را شنیدند فرمودند: «انّا للّه و انّا الیه راجعون»(64) کسانى که چون مصیبتى به آنان رسد، گویند: ما از خداییم و به خدا باز مىگردیم. آیه نهم: در نزدیکى کربلا همین که حُر به امام گفت: چرا آمدهاى؟ فرمود: نامههاى دعوت شما مرا به اینجا آورد، ولى حالا پشیمان شدهاید و این آیه را تلاوت فرمود: «فمَن نَکَث فانّما یَنکُث على نفسه»(65) پس هرکس که پیمان شکند، همانا به زیان خویش پیمان شکسته است. آیه دهم: در مسیر کربلا همین که خبر شهادت نامهرسان خود «قیسبن مسهّر صیداوى» را شنید گریه کرد و این آیه را تلاوت فرمودند: «فمنهم مَن قَضى نَحبَه و منهم مَن یَنتَظر و ما بَدّلوا تَبدیلا»(66) از ایشان کسى هست که بر عهد خویش (تا پایان حیات) به سربرده است و کسى هست که (شهادت را) انتظار مىکشد و هیچ گونه تغییر و تبدیلى در کار نیاوردهاند. آیه یازدهم: همین که فرماندار کوفه (ابن زیاد) نامه رسمى براى حُر فرستاد که راه را بر حسینعلیه السلام ببندد و او نامه را به امام عرضه داشت، امام این آیه را تلاوت فرمودند: «و جعلناهم ائمّة یدعون الى النار...»(67) و آنان را پیشوایانى خواندیم که به سوى آتش دوزخ دعوت مىکنند و روز قیامت یارى نمىیابند. آیه دوازدهم: امام حسینعلیه السلام در کربلا درباره لشکر یزید براى دخترش سکینه این آیه را تلاوت فرمود: «اِستَحوَذ علیهم الشیطان فاَنساهم ذکر اللّه»(68) شیطان بر آنان دست یافت، سپس یاد خدا را از خاطر آنان برد. آیه سیزدهم: در روز عاشورا براى لشکر یزید این آیه را تلاوت فرمود: «فاجمعوا اَمرکم و شُرکائکم ثمّ لایکن امرکم علیکم غُمّة ثمّ اقضوا الىّ و لاتنظرون»(69) شما با شریکانى که قائلید، کارتان را هماهنگ و عزمتان را جزم کنید، سپس در کارتان پردهپوشى نکنید، آنگاه کار مرا یکسره کنید و مهلتم ندهید. و نیز آیه «انّ ولىّ اللّه الذى نزل الکتاب و هو یتولّى الصالحین»(70) سرور من خداوند است که (این) کتاب آسمانى را فرو فرستاده است و او دوستدار شایستگان است. و نیز آیهى: «و انّى عذت بربّى و ربّکم ان ترجمون»(71) و من از شرّ اینکه سنگسارم کنید، به خود و پروردگار شما پناه مىبرم. و همچنین آیهى: «انّى عذتُ بربّى و ربّکم من کلّ متکبّر لایؤمن بیوم الحساب»(72) من به پروردگار خود و پروردگار شما از (شرّ) هر متکبّرى که به روز حساب ایمان ندارد، پناه مىبرم. 54) احزاب، 33. 55) هود، 88. 56) قصص، 21. 57) نساء، 78. 58) آلعمران، 154. 59) قصص، 22. 60) توبه، 54. 61) نساء، 142 - 143. 62) آلعمران، 185. 63) یونس، 41. 64) بقره، 156. 65) فتح، 10. 66) احزاب، 23. 67) قصص، 41. 68) مجادله، 19. 69) یونس، 71. 70) اعراف، 196. 71) دخان،20. 72) غافر، 27. |