و لعن الله امة دفعتکم عن مقامکم و ازالتکم عن مراتبکم التى رتبکم الله فیها؛ خدا لعنت کند گروهى را که شما را از مقام خودتان دفع کردند و از مراتب ریاستى که خدا شما را در آن مرتبه قرار داده بود، دور نمودند.
"دفع"؛ به معنای دور کردن و راندن است.
"مقام"؛ در اصل به معنای مکان برخاستن است که در اینجا به معنای منزلت و پایگاه است.
"ازاله"؛ به معنای دوری کردن است.
"رتَّب"؛
یعنی آن را پابرجا و استوار گردانید. مراتب جمع مرتبه است که در این فراز
به معنای منزلت و مقام بلند است و منظور مرتبه معنوی است که برای ائمه
اطهار در عالم حقیقت ثابت و پابرجا بوده است.
منظور از امت و گروهی که ائمه(علیهمالسلام) را از مقام ظاهری شان محروم و دفع نمودند، همان موسسین ظلم بر آنان هستند، که در شماره قبل توضیح دادیم. در این مطلب چهره ی اصلی این ستم را نمایان میکنیم.
منظور
از گروهی که امامان را از رتبه تعیین شده از طرف خدا، دور نمودند، بنیان
گذاران ظلم و ستم میباشند، که در سقیفه جمع شده و خلافت ظاهری را از حضرت
علی (علیهالسلام) و آل علی غضب نمودند.
منظور
از مقام و رتبه ی اهل بیت همان ولایت و سیاست برای مسلمین است، که خداوند
برای اجرای احکام و اقامه ی حدود در پیاده کردن احکام اسلام و ایجاد
عدالت، به آن بزرگواران عنایت فرموده است.
بدیهی است که
مقام امامت، مقامی است والا که دست مخالفین به آن نمیرسد؛ چرا که امامت
در معنای حقیقی خود، مقامی خدایی و کمالی نفسانی است که احدی را توان غصب
آن نیست. و منظور از "رتبکم الله فیها" آن است که این مقام و مرتبه غصب
شده، از طرف خداوند برای شما اهل بیت رسیده است.
نتیجه این
که از آن مرتبههایى که خدا براى شما ثابت و استوار نموده شما را دور
گردانیدند و حق شما را غصب کردند که همان خلافت و ریاست ظاهرى باشد. چرا
که مقام واقعى آل محمد(علیهمالسلام) را کسى نمیتواند بگیرد، مانند علم،
کمال، شجاعت و معجزات آنان چیز گرفتنى نیست. و آن ریاستى که خداوند در
دنیا به آنها تفویض فرموده بود؛ دشمنان آن را غصب کردند؛ چرا که خلافت
واقعى قابل غصب نیست.
آنچه
را که نمیتوان انکار کرد اینست که بعد از رسول خدا(صلی الله علیه و آله)،
حق علی(علیهالسلام) و حق مردم و بالاتر از همه ی حق الهی پایمال شد و
برخلاف امر و رضای پیامبر اکرم عمل شد. بدون توجه به وصیت و سفارش آن بزرگوار، دیگری
را که شایسته نبود را خلیفه نموده و با رای تعدادی از مهاجرین و انصار،
جانشین پیامبر اکرم را تعیین نمودند و نامش را اجماع نهاده و به نام
دموکراسی و حکومت مردمی، به مردم خیانت کردند، بدون این که خود مردم متوجه
این خیانت بزرگ شوند. و در این میان حضرت علی(علیهالسلام)، آن
همیشه مظلوم و اول یار رسول خدا و کارشناس دین و مدیر لایق حکومت، بیست و
پنج سال فقط به خاطر حفظ اسلام و عدم تفرقه بین مسلمین، سکوت تلخی اختیار
کرد. که به تعبیر خود حضرت، صبر کرد در حالی که استخوان در گلو و تیغی در
چشم داشت.
باور کنیم که آنچه اتفاق
افتاد و این غصب ولایت و تغییر مسیر تاریخ، توسط مشرکان و کافران انجام
نشد بلکه توسط نزدیک ترین یاران پیامبر اکرم؛ کسانی که جزو مسلمانان اولیه
بودند، چنین توطئهای صورت گرفت و خلافت به جای امامت نشست.
باید
بپذیریم که این غاصبان خلافت همان پیرمردانی هستند که جوانی شان را در راه
عقیده و پیامبرشان گذراندهاند؛ ولیکن پس از رحلت رسول خدا، همان بزرگان
اسلام، به گمراهی میافتند و به خاطر تعصبات قومی و شخصی، خودخواهیها،
حسادتها، و کینهها در مقابل آن بزرگ مرد؛ یعنی امام علی (علیهالسلام)
ایستادند و حقش را غصب نموده و مسیر تاریخ را تغییر دادند.
با خواندن این فراز از زیارت توجه داشته باشیم و از خدا استعانت جوییم،
تا مبادا ما نیز در زمان خود، به خاطر هوای نفس و غلبه ی شیطان، پشت به
امام زمان مان کنیم.
ایشان
مستحق لعن هستند چرا که از فرمان خدا و رسولش سرپیچی کرده و حرمت رسول خدا
و عترتش را نگه نداشتند. پس همه کسانی که به اهل بیت پیامبر اکرم بی توجهی
کرده و آنها را از مقامی که خداوند برای آنها مقدر کرده بود، محروم
نمودند؛ مستحق لعن هستند.
لعن
در این فراز از زیارت، به معنای دور شدن از غیر حضرت علی(علیهالسلام) و
پیوستن به امامت و عدالت اوست، نیز با لعن میگوییم که اسلام بدون امامت
را نمیخواهیم.
هنگامی که این فراز را میخوانیم باید توجه
داشته باشیم که چرا حق امام علی(علیهالسلام) و مردم پایمال شد؟ چون دین
نداشتند؟ و یا این که نماز و روزه و حج و جهاد را قبول نداشتند؟ و یا به
خاطر گرفتاریهای نفسانی و غلبه قوای شیطان درونی بر قوای الهی آنها بود؟
با
خواندن این فراز از زیارت عاشورا توجه داشته باشیم و از خدا استعانت
جوییم، تا مبادا ما نیز در زمان خود، به خاطر هوای نفس و غلبه شیطان، پشت
به امام زمانمان کنیم.
اثر اجتماعی این فراز از زیارت عاشورا
اینست که درمییابیم که اسلام به نماز و روزه و حج و ... منتهی نمیشود؛
بلکه اسلام یک دین اجتماعی، سیاسی و فرهنگی و اقتصادی است، لذا ما با لعن
خود، از تمام افرادی که به ناحق بر مردم حکومت کرده و باعث تعطیلی احکام
الهی شدند، دوری مینماییم.
و در نهایت اعلان میکنیم که اسلامی که در آن ولایت حضرت علی و اولاد علی(علیهمالسلام) نباشد، مطرود و غیرقابل قبول است.
با استفاده از شرح زیارت عاشورا، علی اصغر عزیزی تهرانی و شرح زیارت عاشورای آیة الله میرخانی.
فلعن الله امة اسست اساس الظلم و الجور علیکم اهل البیت؛ پس خدا از رحمتش دور گرداند آن جماعتى را که اساس ظلم و جور را بر شما اهل بیت تاسیس نمود.
"لعن" در
لغت به معنى طرد و راندن و دور کردن از جانب خدا است، و دور شدن از مقام
قرب و جوار رحمت خداوند است. و در میان مردم به معنای دعای نفرین است.
"امة" به معنای گروه و جماعت است.
"اساس" به معنای بنیاد نهادن و پایهگذاری است .
"ظلم" یعنی چیزی را در غیر جای خودش قرار دادن.
"جور" به معنای ستمگری و خارج شدن از راه است.(1)
خداوند در مواردی، گروه یا افرادی را ملعون خود قرار داده است، چنانکه میفرماید:
«ان
الذین یوذون الله و رسوله لعنهم الله فی الدنیا و الاخرة»(2)؛ کسانی که
خدا و رسولش را اذیت میکنند مورد لعنت خداوند در دنیا و آخرت هستند.
دهها
آیه دیگر نیز وجود دارد که در آنها افراد یا گروهی مورد لعن قرار
گرفتهاند؛ البته آیات نشانگر این هستند که لعن مختص کافران نیست، بلکه هر
معصیتکاری ولو مسلمان به تناسب گناهش از رحمت خداوند دور میشود؛ و ما در
اینجا به این یک آیه اکتفا نمودیم.
در روایاتی از نبی مکرم اسلام شش گروه هستند که مستحق لعن شدن هستند:
1- کسانی که در کتاب خدا دست برده و چیزی بر آن بیفزایند.
2- افرادی که قضا و قدر خدا را تکذیب کنند.
3-
آنان که از روی قدرت شخصی و روحیه استبدادی، بر مردم حکومت کنند و افراد
نالایق و پست را عزت بخشند و نااهلان را تکریم نمایند و محترمین را خوار و
خفیف کنند.
4- کسانی که محرمات خداوند را حلال و آنها را مباح میشمارند.
5- آنان که به عترت من توجه نکنند و حرمت آنها را از بین ببرند.
6- افرادی که سنت مرا ترک کنند و به آن عمل ننمایند.(3)
با تامل بر این روایات در مییابیم که تمام کسانی که در این زیارت مورد لعن قرار گرفتهاند از مستحقین واقعی لعن هستند.
سختترین
ظلمى که بر اهل بیت پیامبر(صلی الله علیه و آله)، بلکه بر همه اهل عالم تا
روز قیامت شد دو ظلم بود: یکى مانع شدن از نوشتن وصیت پیامبر اکرم در
آخرین ساعت عمر خود، و دیگری موضوع جمع شدن در سقیفه و گرفتن حق آل محمد .
اما
در مورد وصیت پیغمبر(صلی الله علیه و آله)، محمد بن عبدالکریم شهرستانى که
از بزرگان علمای اهل تسنن است در کتاب معروف خود "ملل و نحل" گوید: اولین
اختلاف بزرگى که در اسلام واقع شد همان است که محمد بن اسماعیل بخارى به
اسناد خود از عبدالله بن عباس نقل نمود که وقتی پیامبر اکرم ساعات آخر خود
را میگذراند، فرمود: "ایتونى بدوات و قرطاس اکتب لکم کتابا لا تضلوا
بعدى؛ دوات و کاغذى بیاورید تا براى شما چیزی بنویسم که بعد از من گمراه
نشوید." عمر گفت درد بر او غلبه کرده، حسبنا کتاب الله؛ کتاب خدا ما را بس
است و احتیاجى به نوشته آن حضرت نیست .
اگر میگذاشتند
پیامبر مطلبی را بنویسد پس از رحلت آن حضرت این همه اختلاف در بین مردم به
وجود نمیآمد و سقیفهاى درست نمیشد و حق آل محمد از بین نمیرفت .
دومین
ظلمى که بر آل محمد(صلی الله علیه و آله)، بلکه بر همه اهل عالم تا روز
قیامت شد موضوع جمع شدن در سقیفه ساعده و گرفتن حق اهل بیت بود.
موسسین
ظلم و ستم بر اهل بیت پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) همان افراد سقیفه
هستند که با پشت پا زدن به تمام سفارشات پیامبر، در زمانی که هنوز پیکر
مطهر پیامبرشان را دفن نکرده بودند، دست به بزرگترین خیانت اسلام زدند، که
برای همیشه تا روز قیامت، آثار این ننگ، دامن بنیانگزاران آنها را فرا
گرفته است.
اینان بنیانگزاران ظلم بر اهل بیت(علیهمالسلام)
معرفی شدهاند، ایشان مسیر تاریخ بشریت را تغییر دادند، چون اگر
میگذاشتند رهبری مردم بر اساس خواسته خداوند و رسولش به دست حضرت
علی(علیهالسلام) بیافتد، اسلام به بیراهه نمیرفت، تا جایی که فرزند عزیز
رسول خدا با بدترین وضع به شهادت برسد.
داستان
سقیفه شش بار در این زیارت شریف با الفاظ گوناگون حکایت شده است که واقعه
"غصب خلافت" در زمان اجرای غسل رسول الله صورت گرفته و حادثه عاشورا پنجاه
سال پس از آن به وقوع پیوسته است، پس اولین خیانت پس از پیامبر ارتباط
مستقیم با جریان کربلا دارد.
سقیفه محل انعقاد نطفه شوم
"غصب خلافت" است که خلافت یزید ادامه همان غصب است. وقتی نزدیکترین یاران
پیامبر حق زعامت مسلمین را از امام علی(علیهالسلام) گرفتند و به او ظلم
کردند چه انتظاری میتوان داشت که خائنی از بنی امیه که دشمنی دیرینه با
خاندان رسول خدا داشته تحت لوای اسلام، دست به ظلم و ستم بر اهل بیت
پیامبر(علیهمالسلام) نزند.
از سقیفه تا کربلا مسیری است که مردم را به دنیاپرستی و قدرتطلبی سوق داده تا به منزل شقاوت برسانند.
از سقیفه راهی پدیدار شد که در آن ظلم و ستم و حقکشی باب شد و قربانی کردن حقیقت نتیجه آن بود.
چرا موسسین ظلم مستحق لعناند
پس
عاملین اصلی ظلم بر اهل بیت(علیهمالسلام) از انصار و مهاجر بر اساس حکم
قرآن کریم مورد لعن خداوند قرار دارند، چنانکه میفرماید: "ان الذین یوذون
الله و رسوله لعنهم الله فی الدنیا و الاخرة؛ کسانی که خدا و رسولش را
اذیت میکنند مورد لعنت خداوند در دنیا و آخرت هستند."
همچنین بر
طبق روایات بیان شده از رسول اکرم تارکین سنت آن حضرت و اذیت کنندگان عترت
و بدعتگزاران در دین مورد لعن رسول خدا و ملائکه قرار دارند.
آزار حضرت على(علیهالسلام)
در
صحیح بخارى و مسند احمد بن حنبل و سایر منابع اهل تسنن و از منابع شیعه؛
تفسیر مجمع البیان و منهج الصادقین روایت میشود که
امیرالمؤمنین(علیهالسلام) موى مبارک خود را به دست گرفت فرمود: رسول خدا
موى خود را به دست مبارک خود گرفته فرمود: اى على هر کس به مویى از موهاى
تو ایذاء رساند، به من ایذا رسانیده و هر کس به من ایذاء رساند به خدا
ایذاء رسانیده است.
از این حدیث به خوبى استفاده میشود که آزار مولا امیرالمؤمنین(علیهالسلام) آزار رسول خدا و آزار ایشان، آزار به خدا است .
این روایت در شیعه و سنى متواتر است که پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) فرمود:
انا
و على من نور واحد، یا "على دمک من دمى و لحمک من لحمى و من ابغضک و
ابغضنى ابغض الله." و همچنین از آیه مبارکه مباهله معلوم میگردد که نفس
على نفس پیغمبر است پس چون مطابق آیه مباهله پیغمبر و على نفس واحد شدند؛
اذیت هر کدام اذیت دیگریست و اذیت آن دو اذیت خداست و کسى که خدا را اذیت
کند مطابق آیه صریح قرآن "لعنهم الله فى الدنیا و الاخرة"، مستوجب لعن خدا
واقع خواهد شد.
روایات
زیادى از پیغمبر اکرم رسیده و شیعه و سنى نقل کردهاند که هر کس حضرت
فاطمه (علیهاالسلام) را اذیت کند پیغمبر را اذیت کرده و هر کس پیغمبر را
اذیت کند خدا را اذیت کرده است. از جمله روایتی از امام احمد در مسند و
شیخ سلیمان در ینابیع المودة نقل کردهاند که پیغمبر(صلی الله علیه و آله)
فرمود: "فاطمة بضعة منى و هى نور عینى و ثمرة فؤادى و روحى التى بین حبنى
من اذاها فقد آذانى و من اذانى فقد آذى الله و من اغضبها فقد اغضبنى
یوذینى ما آذاها "؛ فاطمه پاره ی تن من و میوه ی دل من و نور چشم من است
و روحی است بین دو پهلوى من . کسی که فاطمه را اذیت کند مرا اذیت نموده و
کسی که مرا اذیت نماید خدا را اذیت نموده و کسی که فاطمه را به غضب درآورد
مرا به غضب درآورده، اذیت میکند مرا کسى که او را اذیت نماید.
بخارى و مسلم که دو عالم و محدث بزرگ عامه میباشند
در صیحیحین خود نوشتهاند: حضرت فاطمه (علیهاالسلام) در حال خشم و غضب
دنیا را ترک نمود و بر او(خلیفه اول و دوم) غضبناک ماند و با او حرف نزد
تا وفات. آنگاه امیرالمؤمنین على(علیهالسلام) بر او نماز گزارد و شبانه
دفنش نمود و اجازه نداد که خلیفه ی اول و دوم بر پیکر مطهرش حاضر شوند و
بر جنازه بى بى نماز بخوانند.(4)
و نیز عبدالله مسلم بن
قتیبه دینورى نقل میکند که فاطمه(سلام الله علیها) در بستر بیمارى به
خلیفه اول و دوم فرمود: خدا و ملائکه را شاهد میگیرم که شما دو نفر رضایت
مرا بدست نیاوردید. اگر پیغمبر را ملاقات کنم شکایت شما را خواهم کرد.(5)
پینوشتها:
1- مفردات .
2- (احزاب ، 57)
3- کنزالعمال، ج 38، ص 44 / بحارالانوار، ج 75، ص 339 .
4- کتاب کتاب شرح زیارت عاشورا، اثر حضرت آیة الله حاج سیداحمد میرخانی
5- الامامة والسیاسة، دینوری، ص 11 .
کتاب شرح زیارت عاشورا، اثر حضرت آیة الله حاج سیداحمد میرخانی
«و جلت و عظمت مصیبتک فى السموات على جمیع اهل السموات»؛ و بزرگ و عظیم شد بلاها و صدمات شما در آسمانها و بر همه اهل آسمانها.
در مطلب قبل
در مورد بزرگی مصیبت واقعه عاشورا سخن گفتیم و این که وحوش و پرندگان و
زمین و آسمان در این مصیبت نالان و غمزده بودهاند. در این مطلب به ادامه
بحث میپردازیم.
در
کامل الزیاره از ابونصیر و از او از حضرت باقر(علیهالسلام) روایت میکند
که فرمود: آدمیان و جنیان و مرغان و وحوش بر امام حسین(علیهالسلام)
گریستند بطوری که اشک از چشمان آنها فرو ریخت .
در روایت
"محفوظ بن منذر" است که گفت مردى از بنى هاشم در "رابیه" که اسم محلى است
به من خبر داد که از پدرم شنیدم، میگفت ما متوجه کشته شدن امام
حسین(علیهالسلام) نشدیم تا شب یازدهم محرم که با چند نفر نشسته بودیم.
صدایى شنیدیم که کسى اشعارى میخواند و راجع به کشتن امام
حسین(علیهالسلام) در کربلا گریه میکرد؛ ولى او را نمیدیدیم. به او گفتم
خدا ترا رحمت کند تو کیستى؟ گفت من از جنهاى "نصیبین" هستم از حج مراجعت
کردم و براى یارى کردن آن حضرت به کربلا رفتم ولى وقتی رسیدم که آن حضرت
را شهید کرده بودند.
نقل است که وی اشعاری در مصیبت حضرت سیدالشهداء(علیهالسلام) میخواند و گریه میکرد.
در
روایتی دیگر آمده است که برخی از جنیان که در واقعه بئر ذات العلم توسط
امیرالمومنین مسلمان شده بودند برای یاری امام حسین(علیهالسلام) به کربلا
رفتند، اما امام اجازهی جنگیدن به ایشان ندادند و ایشان پس از شهادت
حضرت، مجلس عزا و ماتم برپا نمودند.
عزاداری آسمانها
در
کامل الزیارات از امیرالمؤمنین(علیهالسلام) روایت میکند که در "رحبه"
کوفه این آیه مبارکه را تلاوت میفرمود: "فما بکت علیهم السماء و الارض و
ما کانوا منظرین."
ناگاه امام حسین(علیهالسلام) از درى از
درهاى مسجد وارد شد فرمود: اما ان هذا سیقتل و یبکى علیه السماء و الارض.
آیه شریفه "فما بکت علیهم السماء و الارض و ما کانوا منظرین" درباره هلاکت
قبطیان و قوم فرعون است که فوت ایشان را تحقیر مینماید به این که آسمان و
زمین بر ایشان گریه نکرد و اعتنایى بر مرگ ایشان ننمود. از مفهوم این آیه
استفاده میشود که اگر کسى مؤمن و خداپرست باشد آسمان و زمین بر مرگ او
گریان شود.
در مجمع البیان نقل میکند که از ابن عباس نقل کردند که
آیا آسمان و زمین بر فوت کسى گریه میکند؟ گفت: بلى چون مؤمن از دنیا
میرود، محل عبادت او در زمین و محل صعود عمل او در آسمان که محل بالا
بردن عمل او است؛ برای او گریه میکنند.
انس
بن مالک از حضرت رسول اکرم(صلی الله علیه و آله) روایت میکند که حضرت
فرمود: "ما من مؤمن الا و له باب یصعد منه عمل و باب ینزل منه رزقه فاذا
مات بکیا علیه"؛ هیچ بندهی مؤمنی نباشد مگر آن که براى او دو در باشد یکى
جهت بالا بردن اعمالش و دیگرى برای پایین آمدن روزی او. و وقتی این بنده
بمیرد این دو در، از عروج عمل و نزول رزق محروم میشوند و بر او بگریند.
در امالى و علل الشرایع از "میثم تمار" نقل
میکنند که به "جبله" گفت: اى جبله بدان که حسین بن على(علیهماالسلام)
شهید میشود و سید شهیدان خواهد بود و همچنین اصحاب او که در کربلا شهید
میشوند بر سایر شهدا برترى و مقام خواهند داشت .
اى جبله
هر وقت نظر بر آفتاب کردى و آن را چون خون سرخ دیدى بدان که حسین بن على
(علیهماالسلام) کشته میشود. جبله گفت روزى از حجره خود بیرون آمدم آفتاب
را بر دیوار قرمز دیدم چون بر خورشید نظر کردم رنگ او را غیرمعمولى دیدم
گریه کردم و گفتم بخدا قسم که حسین امروز کشته شد.
در
امالى و عیون از "ریان بن شبیب" نقل میکند که امام رضا(علیهالسلام)
فرمود که آسمانهاى هفتگانه و زمینها بر امام حسین(علیهالسلام) گریستند.
"قرطبى
اندلسى" در کتاب عقد از محمد بن شهاب زهرى نقل میکند که گفت وقتى شام نزد
عبدالملک مروان آمدم جمعى آنجا بودند، عبدالملک از آنان سئوال کرد که آیا
شما میدانید، روزی که حسین بن على کشته شد در بیت المقدس چه اتفاقی
افتاد؟ حاضرین جواب ندادند تا نوبت به من رسید. از من سئوال کرد گفتم اى
خلیفه شنیدهام که در روز شهادت حسین بن على(علیهماالسلام) در بیت المقدس
هیچ سنگى از زمین برداشته نشد مگر آن که در زیر آن خون تازهاى یافتند.
- در
کتاب ریاض الشهاده نقل میکند که در یک فرسخى "موصل" محلى است که آن را
مشهد نقطه گویند و به این علت این نام را بر آن محل نهادهاند که وقتی
سرهاى شهیدان را با اسرای شام میبردند به هر شهری که میرسیدند پیش از
ورود خود، خبر میدادند که شهر را آذین بندند و با استقبال بیایند. ولى به
"موصل" که رسیدند؛ خبر به حاکم موصل دادند که شهر را آذین بندند. حاکم
جمعى از عقلا و پیرمردان را جمع کرده و در این امر با آنها مشورت کرد و
بالاخره قرار شد که آنها را به شهر راه ندهند و در یک فرسخى شهر از آنها
پذیرایى کنند.
در محل پذیرایى، سرها را بر نیزهها نصب کرده
بودند و در پاى یک سنگ بزرگى سر مطهر منور حضرت ابى عبدالله
الحسین(علیهالسلام) را بر سر نیزه زده و در کنار آن سنگ بر زمین زدند و
در کنار آن، خونى از سر مطهر بر آن سنگ چکید و از آن تاریخ تا مدتهاى
مدید هر ساله روز عاشورا از آن سنگ، خون تازه میجوشد و در آنجا مسجدى بنا
شده و هر سال در روز عاشورا بسیاری از شیعیان در آن محل جمع میشوند و
عزادارى مفصلى مینمایند تا در زمان عبدالملک مروان آن سنگ را از آنجا
بردند و دیگر اثرى از آن ظاهر نشد.
-
مرحوم دربندى در اسرارالشهاده نقل میکند که در "زرآباد قزوین"، درخت
چنارى است کهنسال که همه ساله ظهر عاشورا نالهاى از آن درخت بر میآید و
از شاخهاى از آن درخت خون میریزد و مردم از اطراف به آنجا آمده، و
عزادارى و گریه و زارى میکنند.
مرحوم "حاج شیخ على اکبر نهاوندى"
نقل میکند که قضیه این درخت را من از عالم جلیل جناب آقا یحیى که از
نوادههاى مرحوم "وحید بهبهانى" بود شنیدم؛ میفرمودند من خودم آن درخت را
دیدم و روز عاشورا به زیارت آن رفتم .
-
در "دارالسلام" عراقى نقل میکند که وقتى عالم جلیل آقاى سیدمهدى، پسر
مرحوم آقا سیدعلى صاحب ریاض در کربلا مریض شد دو نفر از علما را که یکى
"شیخ محمد بن صاحب فصول" و دیگرى "حاج ملاجعفر استرآبادى" که هر دو از
علمای بزرگ کربلا بودند در سرداب مقدس حسینى فرستاد که قدرى از خاک قبر آن
حضرت برداشته براى شفای آن مرحوم بیاورند. آن دو عالم بزرگ غسل کرده، لباس
احرام پوشیدند وارد سرداب شده و قدرى از تربت را با آدابی خاص، برداشته
آوردند.
قدرى از آن خاک را یکى از محترمین کربلا
گرفته در میان کفن تهیه شده برای مادرش، گذاشت. گفت اتفاقا در یکى از
روزهاى عاشورا به آن کفن نگاه کردم دیدم رطوبتى دارد، کفن را باز کردم
دیدم آن خاک، خون شده و کفن را خونابه نموده است. روز یازدهم باز نگاه
کردم به حالت اول درآمده و ابدا اثر رطوبتى در آن نبود.(1)
مختصری از مصائب واقعه کربلا
در اینجا سوالی مطرح میشود و آن این که چرا این مصیبت اینقدر سنگین است؛ تا جایی که آسمانها و زمین هم مصیبت زده هستند؟!
باید
گفت که در واقعه کربلا، فجیعترین جنایتها دیده میشود. گرچه مدت زمان
جنگ کم است اما، انواع و اقسام جنایتها رخ داده است که البته بزرگترین
نوع آن اینست که این جنایات بر امام معصوم وارد شده است. شهید مطهری در
این باره میگوید:
"یک وقت حساب کردم و ظاهرا در حدود بیست و یک نوع
پستی و لئامت در این جنایت دیدم و خیال نمیکنم در دنیا چنین جنایتی پیدا
بشود که تا این اندازه تنوع داشته باشد."(2)
در کربلا از کشتن نوزاد شش ماهه هم صرفنظر نکردند؛ چنانکه شهید مطهری(ره) درباره دنائت لشکر عمر سعد مینویسد:
1- منع آب، نه تنها بر حریف؛ بلکه بر اطفال و کودکان .
2- کشتن اطفال، خصوصا در برابر دیدگان مادر و خواهر و عمه نظیر قضیه طفلی که دو گوشواره داشت.
3- برهنه کردن بدن امام حسین(علیهالسلام) به طمع در لباسهای آن حضرت.
4- ریختن به سر زنان و کندن زیورآلات از آنها .
5- سنگباران و تیرباران کردن یاران امام .
6- شماتتهای نیشدار و گزنده.
7- سر شهید، به گردن اسب آویختن .
8- دشنام دادن .
9- اسب تاختن بر بدن مطهر امام .
10- تنگ گرفتن بر اسیران و زدن آنها و سوار کردن آنها بر شتران بی جهاز .
11- غل و زنجیر کردن بیمار(امام سجاد علیهالسلام)
12- رو برو کردن سرهای شهدا با اسراء .
13- به اسیران جای بد دادن.
14- شماتت اسیران داغدار .
15- جسارت به سر مقدس و دندانهای مقدس امام .
16- کشتن زن در کربلا .
17- آتش زدن خیمههای اهل بیت(علیهمالسلام)
18- غذا ندادن به اطفال .(3)
مگر میتوان این همه جنایت و
مصیبت را شنید ولی بزرگی آن را درک نکرد؟ مگر ممکن است چنین مصیبتی بر
عزیز پیامبر و حضرت زهرا و حضرت علی(علیهمالسلام) وارد شود و انسان را
اندوه و غصه فرا نگیرد؟
و اینها شدت و بزرگی مصیبت را میرساند.
اللهم ارزقنا زیارة الحسین(علیهالسلام) فی الدنیا و الاخرة .
پینوشتها:
1- برگرفته از کتاب شرح زیارت عاشورا، اثر حضرت آیة الله حاج سیداحمد میرخانی .
2- حماسه حسینی، ج3، ص 121.
3- حماسه حسینی، ج3، صص 168- 169 .
گناه
حرامخواری، گناهی است که به شکم چنگ میاندازد. فضل بن ربیع میگوید:
شریک بن عبدالله بن سنان نخعی?در روزی که او را به دربار مهدی عباسی، قبل
از هارون، آوردند، مهدی عباسی به او گفت: شریک! نمیگذاریم از این دربار
بروی، مگر بعد از این که یکی از این سه کار را قبول کنی: یا رئیس قو?
قضائیه مملکت بشوی (که به تعبیر عربی آن روز، قاضیالقضات میشود)، و اگر
هم این شغل را قبول نمیکنی، به جای آن، شغل معلمی بچههایم را بپذیر. این
جا ما به تو اتاقی میدهیم و تو هر روز باید بیایی و به بچههایم درس
بدهی. اگر این کار را هم نمیپذیری، امروز ناهار پیش ما بمان. شریک بن
عبدالله بن سنان نخعی به فکر رفت که اگر در نهایت به هر سه پیشنهاد خلیفه
نه بگوید، آخرش این خواهد بود که خلیفه دستور میدهد که جلاد گردنش را
بزند و او در این صورت، جزو شهدای اصیل عالم میشود، و سخن گفتن با خود را
ادامه داد که: اگر منصب قاضیالقضاتی مهدی را بپذیرد، با این کار خود را
در لبة ی جهنم قرار میدهد، و از طرفی، در صورت پذیرفتن پیشنهاد معلمی
بچههای خلیفه، ممکن است آنها پیش او درس بخوانند و فردا رئیس مملکت
بشوند و مثل پدرشان بر تمام اهل مملکت ظلم بکنند، او با این کار خود، شریک
ظلم شان میشود؛ چون ظالمپروری کرده و علمش را به دست نااهل داده است، و
او نمیخواهد ظالمپروری بکند، امّا پذیرش پیشنهاد خوردن یک ناهار با
خلیفه، عیبی ندارد. پس به رئیس آشپزخانه گفت، فقط از مغز استخوان و شکر،
چند نوع غذا درست کند و برای ناهار بیاورد. رئیس آشپزخانه که شاهد جریان
بود، رفت و بعد از دو ساعت آمد و گفت: غذا آماده است؛ سفره را چیدهایم
بفرمایید! آشپز به آرامی با خودش گفت: اگر شریک بن عبدالله بن سنان امروز
این غذا را بخورد، تا ابد رستگار نخواهد شد؛ یعنی آشپز هم فهمید شریک با
خوردن این ناهار، به چه عاقبت شومی دچار خواهد شد. سرانجام شریک بن
عبدالله که غذای حرام را خورد، هم منصب قاضیالقضاتی را پذیرفت و هم معلمی
بچههای خلیفه را؛ چون گناه، آدم را زمینگیر میکند، و لقمه ی حرام، تمام
نور خدا را از باطن میبرد.
خوردن مال حرام، دینفروشی میآورد. پس حرام نخورید! حرام نپوشید!
در خان? حرام زندگی نکنید! شغل حرام قبول نکنید! کار حرام نکنید!
رشوه ی حرام نگیرید! به دنبال قصر نروید! مال یک مملکت را اختلاس نکنید!
چرا که به طور قطع به دینفروشی دچار میشوید.
روزی
برای حقوق یک ماه، به شریک برات دادند و او به یک صرافی رفت تا آن را نقد
کند. صراف به او گفت: مقداری از آن را الآن میدهم و مقداری دیگر را ده
روز بعد، و اندکی از آن را جنس میدهم. شریک اصرار کرد که باید همه آن را
همین حالا نقد بدهی. صراف که عصبانی شده بود، گفت: مگر کتان و پارچه قیمتی
فروختهای که پولش را نقد میخواهی؟ شریک گفت: نه کتان فروختهام و نه
پارچة قیمتی، «والله بِعْتُ دِینِی»: به خدا سوگند! من دینم را فروختهام.
ماجرای
این عالم، به ما هشدار میدهد که خوردن مال حرام، دینفروشی میآورد. پس
حرام نخورید! حرام نپوشید! در خانه ی حرام زندگی نکنید! شغل حرام قبول
نکنید! کار حرام نکنید! رشوه حرام نگیرید! به دنبال قصر نروید! مال یک
مملکت را
اختلاس نکنید! چرا که به طور قطع به دینفروشی دچار میشوید. خیلی جمله ی کوبندهای است و کوهها تحمّلش را ندارند: «وَاللهِ بِعْتُ دِینِی»
شخصی
به امام صادق (علیه السلام) گفت: خیلی گرفتارم و تمام زندگیام به هم
پیچیده است. امام فرمودند: دین داری؟ عرض کرد: بله، من شیعهام و عاشق شما
هستم. حضرت فرمود: چرا پیش من میگویی گرفتاری برایم پیدا شده و زندگیام
به هم پیچیده شده است؟ چه پیچیدگی؟ زندگی آنهایی به هم پیچیده که دین شان
از دست رفته، نه تو، «وَ هُوَ بَلَاءٌ قَلیِلٌ مَکْثُهُ.»: و آن ناراحتی است که زمانش کم میباشد و رد میشود. پس چرا گلایه میکنید؟ این هم نکتهای درباره گناه و معصیت.
علیکم منى جمیعا سلام الله و ابدا ما بقیت و بقى الیل و النهار؛ سلام و رحمت خداى تعالى همیشه و مادامی که من زنده باشم، شب و روز پاینده از من به همه شما باد.
در ادامه شرح زیارت عاشورا به این فراز رسیدیم که از خدا میخواهیم که دائم بر امام حسین(علیهالسلام) سلام و درود بفرستد.
این چند جمله مقام دوستى و محبت شخص زائر را نسبت به امام حسین(علیهالسلام) و شهدای دشت کربلا میرساند و میگوید: حسین جان سلام و رحمت خدا بر شما و اصحاب و یارانت باد همیشه، مادامی که این شب و روز برقرار است، یعنى اگر خدا عمرى به من بدهد تا آخر دنیا همیشه در شب و روز از خدا طلب رحمت و درود براى شما مینمایم.
از این عبارت معلوم میشود که شیعه و سنى دوست اهل بیت(علیهمالسلام) نباید زیارت آن حضرت را ترک کند باید هر شب و روزى خدمت آن حضرت و یارانش سلام بنماید.
در «کامل الزیاره» از امام صادق(علیهالسلام) روایت میکند که فرمود: هر کسى بمیرد و قبر امام حسین(علیهالسلام) را زیارت نکند، ناقص الدین و ناقص الایمان از دنیا رفته و وقتی بهشت رود درجه او پایینترین درجه مؤمنین خواهد بود. و در روایتی دیگر است؛ کسی که آن حضرت را زیارت نکند اگر اهل بهشت باشد از مهمانان اهل بهشت خواهد بود.
"دربندى" در "اسرارالشهاده" از "منصور بن هازم" نقل میکند که گفت از امام صادق(علیهالسلام) شنیدم که میفرمود: هر کس سالى بر او بگذرد و به زیارت قبر امام حسین(علیهالسلام) نرود خدای تعالى یک سال از عمر او کم میکند و اگر بگویم که از شماها کسى هست که سى سال قبل از اجل خود میمیرد راست گفتهام زیرا زیارت قبر امام حسین(علیهالسلام) را ترک میکند پس زیارت آن حضرت را ترک نکنید تا خدا عمر شما را طولانى کند و روزى شما را زیاد فرماید.
"طریحى" در منتخب از "سلیمان ابن اعمش" نقل میکند که گفت من در کوفه منزلی داشتم و در همسایگى من شخصى بود که با او مانوس بودم و نزد او میرفتم و با وى صحبت میکردم، یک شب جمعهای به منزل او رفتم و در بین صحبتها به او گفتم در خصوص زیارت امام حسین(علیهالسلام) چه نظری داری؟ جواب داد که بدعت است و هر بدعت ضلالت است و پیرو ضلالت در آتش خواهد بود.
"سلیمان" گوید من غضبناک شدم و از نزد او برخاسته و بیرون آمدم و با خود گفتم که وقت صبح میروم و او را قدرى نصیحت میکنم و از فضایل زیارت امام حسین(علیهالسلام) براى او نقل میکنم اگر قبول نکرد و بر اعتقاد خود باقى ماند او را میکشم .
"سلیمان" گوید: صبح به در خانه او رفتم و دق الباب نمودم و او را صدا کردم. همسرش جواب داد که دیشب عازم کربلا شد و به زیارت آن حضرت رفت. سلیمان گوید من هم عازم کربلا شدم و وقتى که به زیارت قبر مطهر مشرف شدم دیدم که او سر به سجده گذاشته و در سجدهاش گریه میکند و دعا مینماید و از خدا طلب مغفرت مینماید. بعد از مدتى که سر از سجده برداشت مرا نزد خود دید. گفتم اى شیخ دیشب تو میگفتى زیارت امام حسین(علیهالسلام) بدعت است و هر بدعت ضلالت و هر پیرو ضلالت در آتش خواهد بود و حال خودت آن حضرت را زیارت میکنى؟
گفت اى سلیمان مرا ملامت مکن، شب گذشته در خواب شخص جلیل القدرى را در کمال بزرگى و جلال و کمال و بهاء دیدم که قادر به وصف او نیستم. دور او را جماعتى گرفته بودند و با سرعت او را میآوردند و در پیش روى او سوارى بود که تاجى بر سر نهاده بود که چهار رکن داشت و در هر رکن جواهرى بود که از مسافت سه روزه میدرخشید.
به یکى از خدام او گفتم این شخص کیست؟ گفت محمد مصطفى(صلى الله علیه و آله) گفتم این دیگرى کیست؟ گفت على مرتضى(علیهالسلام) وصى رسول خدا. پس از آن نگاه کردم شترى از نور دیدم که روی آن هودجى از نور بود و در میان وى دو نفر نشسته و آن ناقه میان زمین و آسمان طیران میکرد. پرسیدم این شتر براى کیست؟ گفت براى خدیجه کبرى و فاطمه زهرا(علیهماالسلام). گفتم این جوان کیست؟ گفت حسن بن على(علیهماالسلام).
پس از آن نزد هودج فاطمه زهرا(علیهاالسلام) رفته، دیدم که رقعههایى نوشته شده از آسمان نازل میشود. پرسیدم اینها چیست؟ گفت این رقعههایى است که در آنها برات آزادى از آتش براى کسى که امام حسین(علیهالسلام) را در شب جمعه زیارت کند نوشته شده است، من هم رقعهاى طلب نمودم، به من گفتند تو میگویى زیارت امام حسین(علیهالسلام) بدعت است تا تو به زیارت آن حضرت مشرف نشوى از این رقعهها به تو نمیرسد.
وقتی از خواب بیدار شدم، سریع عازم زیارت قبر آن حضرت شدم و از این قبر جدا نمىشوم تا جان از تنم بیرون رود.
در کتاب "کامل الزیارة" از "ابى حمزه ثمالى" نقل میکند در پایان زمان دولت "بنى مروان" قصد زیارت قبر حسین بن على(علیهماالسلام) را نمودم، مخفیانه از سمت شام رفتم تا به کربلا رسیدم و در گوشهاى پنهان شدم تا نصف شب گذشت. پس به سمت قبر آمدم چون نزدیک قبر رسیدم مردى به طرف من آمد و گفت برگرد که به قبر مطهر نمیرسى. من خوفناک برگشتم تا نزدیک صبح شد باز قصد قبر مطهر را نمودم تا به قبر نزدیک شدم همان مرد نزد من آمد و به من گفت اى مرد نمیتوانى به زیارت قبر برسى گفتم خدا ترا عافیت بدهد چرا نمىتوانم به زیارت قبر، مشرف شوم با این که از کوفه به قصد زیارت این قبر آمدهام، مانع من مباش میترسم صبح شود و اهل شام مرا ببینند و بکشند.
جواب داد قدری صبر کن موسى بن عمران از خدا اذن خواسته که به زیارت امام حسین(علیهالسلام) مشرف شود خدا هم به وى اذن داده، و ایشان با هفتاد هزار ملک از آسمان نازل شدهاند و انتظار طلوع صبح را دارند که تا به آسمان عروج کنند. گفتم تو کیستى؟ گفت من از آن ملائکهاى هستم که به حفظ قبر امام حسین(علیهالسلام) مامور شدهام و براى زوار او استغفار مینمایم.
پس برگشتم و وقتی صبح شد به سمت قبر آمدم و کسى مانع من نشد و زیارت کردم و نماز صبح خواندم و با تعجیل برگشتم تا کسى از اهل شام مرا نبیند.
در "اسرار الشهاده" از "عبدالرحمن ابن کثیر" از امام صادق(علیهالسلام) روایت کرده که فرمود اگر یکى از شما تمام عمر خود را به حج رود و به زیارت امام حسین(علیهالسلام) مشرف نشود حقى از حقوق رسول خدا(صلی الله علیه و آله) را ترک کرده زیرا که حق امام حسین(علیهالسلام) از جانب خدا بر هر مسلمانى واجب است .
"حلبى" گوید که خدمت امام صادق(علیهالسلام) عرض کردم چه میفرمایید؟ امام فرمود کسی که قدرت داشته و ترک زیارت امام حسین(علیهالسلام) را کرده باشد، عاق رسول خدا گشته است .
روایات زیادى است که دلالت بر وجوب زیارت سیدالشهداء دارد و ما بعضى از آنها را ذکر مىکنیم .
"محمد بن مسلم" از امام باقر(علیهالسلام) روایت کرده که فرمود: شیعیان ما را به زیارت قبر امام حسین(علیهالسلام) امر کنید زیرا زیارت آن حضرت بر هر مؤمنى که اقرار به امامت آن حضرت دارد، واجب است .
و در روایت دیگری فرمود: زیارت آن حضرت روزى را زیاد میکند و عمر را طولانى، و بلا را دفع میکند و هر مؤمنى که اقرار به امامت آن حضرت دارد؛ زیارت آن حضرت بر او واجب است.
روایاتی وارد شده بر این که زیارت حضرت سیدالشهداء(علیهالسلام) در حالت امنیت و خوف فرق نمیکند. در روایتى از زراره وارد شده که میگوید: خدمت امام باقر(علیهالسلام) عرض کردم:
چه میفرمایید درباره کسى که در حالت خوف، پدران شما را زیارت کند؟ حضرت فرمود: خداوند او را از عذاب روز قیامت امان میدهد و ملائکه او را ملاقات میکنند در حالتى که به او بشارت میدهند که مترس و محزون مباش، این همان روزی است که در آن رستگار خواهى شد.
"ابن کثیر" میگوید خدمت امام صادق(علیهالسلام) عرض کردم که میلى قلبى، مرا به زیارت قبر پدرت حرکت میدهد. ولی از وقتى که به سمت زیارت خارج میشوم بیرون تا وقت مراجعت از سلطان و از اطرافیان او دلم خائف است. حضرت فرمود: یابن کثیر آیا دوست نمیدارى که خدا ترا در راه ما ترسان ببیند؟ آیا نمیدانى کسى که در راه ما برایش ترسى ایجاد شود، خدا او را در سایه عرش جاى دهد و در زیر عرش با امام حسین(علیهالسلام) مصاحب و همراه شود و از فزعهاى روز قیامت در امان باشد و اگر خوفى به او روى دهد ملائکه به او تسکین قلب و بشارت دهند.
اخباری که درباره اغنیاء وارد شده اینست که سالى دو مرتبه یا چهار ماه یک مرتبه بروند. ولى فقراء سالى یک مرتبه را ترک نکنند.
امام صادق(علیهالسلام) فرمود به من خبر رسیده که بعضى از شیعیان ما یک سال و دو سال بر آنها میگذرد که به زیارت امام حسین(علیهالسلام) نمیروند، به خدا قسم که به نصیب خودشان خطا کردهاند و از ثواب خدا بی میل شدهاند و از جوار پیغمبر دور افتادهاند.
عرض کردم در چه مدت باید آن حضرت را زیارت نمود؟ فرمود: هر گاه مقدر بشود در هر ماه یک مرتبه آن حضرت را زیارت کن. عرض کردم دستم نمیرسد زیرا کارگرى هستم که باید با دسترنج خود نان بخورم و یک روز هم نمیتوانم کارم را ترک کنم؟ حضرت فرمود تو و امثال تو معذورند. منظور من آن کسانى است که با دسترنج خود کار نمیکنند و اگر بخواهند هر جمعه به زیارت آن حضرت بروند، برایشان سهل است. چنین کسى در روز جزا نزد خدا و رسولش عذرى ندارد .
زیارت ابا عبدالله الحسین ارواح العالمین له الفداء خواص زیادى براى شخص زائر در دنیا و آخرت دارد که از احادیث صحیح استفاده میشود و ما به نقل چند خاصیت از آن اکتفا کرده و از بقیه صرفنظر مینماییم .
امام صادق(علیهالسلام) فرمود: زمانی که زائر قبر امام حسین(علیهالسلام) قصد کرد که به زیارت آن حضرت رود: براى خدا ملکهایى هست که بر قبر امام حسین(علیهالسلام) موکلند. پس وقتى شخص زائر زیارت آن حضرت را قصد نمود، حقتعالى گناهانش را به وى ببخشد و زمانی که به راه افتاد، گناهانش را محو فرماید و پس از آن که قدم میگذارد، خداوند حسنات او را مضاعف فرماید و به قدرى حسنات او را مضاعف فرماید که به مقامى رسد که بهشت براى او واجب میگردد.
اقتضاى ثوابهایی که براى جمیع اعمال خیر ذکر شده اینست که موانعى پیش نیاید و آن اثر ثواب را از بین نبرد. آنچه در اثرات ادعیه و اذکار و اعمال وارد شده؛ تا وقتى است که مانعى در پیش نباشد ولى اگر مانع یا موانعى پیش آمد عمل اثرى نخواهد داشت. البته این نه از باب آنست که اثر عمل من از بین رفته و یا نخواستهاند مزد عمل مرا به من بدهند بلکه به واسطه آن مانعى است که به وجود آمد و اثر عمل مرا از بین برد.
مثلا فرداى قیامت نامه عمل بندهاى را به دستش بدهند چون در آن نظر کند اعمال بدى ببیند که او مرتکب آن نشده بود و ضمنا اعمال خوبى که در دوران زندگى انجام داده بود در نامه عمل خود نمىبیند. میگوید خدایا این نامه عمل من نیست و اشتباه شده. خطاب رسد اى بنده من اشتباه در کار ما نیست نامه عمل توست ولى به واسطه آن غیبتهایى که در پشت سر برادران و خواهران دینى خود نمودى اعمال خیر تو به دیوان عمل آنها منتقل شد و اعمال بد آنان به دیوان عمل تو .
پس عمل خوب اثر خود را دارد ولى وقتى که غیبت آمد اثر آن را نابود میکند پس ما نباید بگوییم اعمال خوب اثر ندارد بلکه باید بگوییم اثرات آنها محو میشود.
تنها عمل خیرى که اثر آن از بین نمیرود زیارت حضرت سیدالشهدا(علیهالسلام) است چرا که اگر از یک طرف برود از جهات دیگر باقى میماند و لذا تنها عملى که جامع همه ثوابها میباشد زیارت آن حضرت است و مانند دارویى است که داراى صد خاصیت است.
دلیل بر این که اثرات زیارت حضرت سیدالشهداء(علیهالسلام) به کلى از بین نمیرود فرمایش جابر بن عبدالله انصارى است در روز اربعین بر سر قبر امام حسین(علیهالسلام) که فرمود: هر گاه قدم محب و زائر آن حضرت از گناهان لغزید براى وى قدم دیگر در مقام دیگر ثابت میشود.
ما میگوییم که اگر خداى نخواسته گناهان ما مانع شد که اثر زیارت آن حضرت به ما برسد از راههاى دیگرى امید نجات براى ما خواهد بود، گیرم ثواب حج و نماز و روزه و زکات و تسبیح و صدقه به ما ندادند ولى مشمول این روایت خواهیم شد که فرداى قیامت منادى حق ندا میکند: این شیعة آل محمد، کجایند شیعیان آل محمد؟
ممکن است بگوید که شاید ما جزء، این دسته نباشیم و عمل بد ما مانع شد که صداى این منادى به ما برسد، جواب گوییم در روایت وارد شده که بر پیشانى زائر حسین(علیهالسلام) در قیامت نوشته میشود: هذا زائر قبر خیر الشهداء .
امام صادق(علیهالسلام) فرمود که در روز قیامت منادى حق ندا کند که کجایند زوار حسین بن على (علیهالسلام) پس جماعتى بر میخیزند که عدد آنها را جز خدا کسى نداند، بعد به آنها گویند چه چیز باعث شد که شما آن حضرت را زیارت کردید؟ گویند پروردگارا دوستى رسول خدا و على و فاطمه و ترحمى که به آن حضرت داشتیم، به سبب مصایبى که به آن حضرت وارد آمده بود، پس به آنها میگویند: اینها محمد و على و فاطمه و حسن و حسین(صلوات الله علیهم اجمعین) هستند به آنها ملحق شوید شما با آنها هم درجه هستید و به لواى رسول خدا ملحق شوید. پس میروند در زیر لوایى که در دست امام على(علیهالسلام) میباشد.
فراوری از کتاب شرح زیارت عاشورا، اثر حضرت آیة الله حاج سیداحمد میرخانی
بسم الله الرّحمن الرّحیم
یکی از سؤالاتی که جوانان مطرح میکنند، این است که چرا نام حضرت علی علیه السلام در قرآن نیامده است؟
متاسفانه این سؤال ناشی از عدم آشنایی نسل نو با قرآن و معارف آن است، که نمیدانند دهها آیه از قرآن کریم درباره حضرت علی نازل شده است و میتوانند با مطالعه تفاسیر معتبر آن را دریابند.
اصولا یکی از شیوههای قرآن آن است که به جای بیان نام افراد، ویژگیهای آنان را ذکر میکند تا برای دیگران الگو باشند، چنانکه نام حضرت خضر و مؤمن آل فرعون در قرآن نیامده است.
از مجموع آیاتی که راجع به حضرت علی علیه السلام میباشد، دو آیه مربوط به ماجرای نصب حضرت به امامت، در غدیر خمّ است که عبارتند از: آیات 3 و 67 سوره مائده.
سوره مائده، به اعتقاد عموم مفسّران، در اواخر عمر پیامبر صلّی الله علیه و آله نازل شده و لذا این دو آیه که مربوط به جانشینی آن حضرت میباشد، در این سوره آمده است.
علاوه بر این دو آیه، روایات بسیاری از یاران پیامبر درباره واقعه غدیر رسیده است که مرحوم علامه امینی نام 110 نفر از آنان و نام دانشمندان و مورخان و شاعران بسیاری از شیعه و سنّی، که در طول 14 قرن گذشته به این موضوع پرداختهاند، در مجموعه یازده جلدی الغدیر آورده است.
ابتدا گزارش آخرین سفر حجّ پیامبر (حجّة الوداع) را مرور کنیم و سپس آیاتی را که در این واقعه نازل شده است، توضیح دهیم.
پیامبر در چهل سالگی به پیامبری رسید. سه سال مخفیانه و ده سال علنی تبلیغ کرد. بخاطر فشار و تهدید کفار، از مکه به مدینه هجرت کرد. شش سال در مدینه ماند، خواست برود مکه اعمال عمره را انجام بدهد، اما کفار مکه نگذاشتند پیامبر وارد شود و نزدیک بود درگیری پیش بیاید که صلح حدیبیه برقرار شد. دو سال بعد پیامبر و مسلمانان مکه را فتح کردند و خانه خدا را زیارت کرده و به مدینه بازگشتند. دو سال دیگر در مدینه ماندند و در سنّ شصت و سه سالگی پیامبر اعلام کرد برای انجام مناسک حج به مکه میروم، هر کس میخواهد بیاید. جمعیت انبوهی از مدینه و اطراف آن و دیگر مناطق اسلامی به مکه آمدند.
هنگام بازگشت، جبرئیل نازل شد و این آیه را آورد:«یَا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ...» و پیامبر را مامور نمود تا ولایت علی ابن ابیطالب را اعلام کند. لذا پیامبر در منطقهای به نام غدیر خمّ، دستور توقف داد تا همه رسیدند. اینجا نقطهای بود که راهها از هم جدا میشد، یکی به سمت مدینه، یکی به سمت یمن و یکی به سمت عراق میرفت.
پیامبر فرمود: آنها که رفتهاند، بازگردند و صبر کنید تا آنها که بازماندهاند، برسند. هنگام ظهر نماز خواندند و پس از نماز، پیامبر خطبهای مفصل خواند و آنگاه فرمود:
من به زودى دعوت خدا را اجابت کرده، از میان شما مىروم. ای مردم! درباره من چگونه شهادت مىدهید؟ همگی با صدای بلند گفتند: گواهى مىدهیم که تو رسالت الهی را ابلاغ کردى و آخرین تلاش و کوشش را در راه هدایت ما نمودى، خداوند ترا جزاى خیر دهد.
سپس فرمود: من میروم ولی دو چیز گرانقدر در میان شما به یادگار مىگذارم: یکی کتاب خدا که واسطه میان پروردگار و شماست، و دیگری خاندان من که خداوند به من خبر داده این دو از هم جدا نشوند، تا در بهشت به من بپیوندند، از این دو پیشى نگیرید که هلاک شوید و دست از دامن آن دو برندارید که گمراه شوید.
آنگاه پیامبر دست علیّ را گرفت و بلند کرد، آن چنان که سفیدى زیر بغل هر دو نمایان شد و همه او را دیدند و شناختند. در اینجا پیامبر فرمود: «ایّها النّاس مَن اَولَى النّاس بالمؤمنین مِن اَنفُسهم»: چه کسى به مؤمنان از خود آنها سزاوارتر است؟
گفتند: خدا و پیامبرش داناترند، پس فرمود: خدا، مولاى من است، و من مولى و سرپرست مؤمنانم و نسبت به آنها از خودشان سزاوارترم. سپس فرمود:
«من کنت مولاه فهذا علىّ مولاه»: هر که من مولای اویم، این على مولای اوست. سپس دست به سوى آسمان برداشت و چنین دعا کرد:
خداوندا! دوستان او را دوست بدار و دشمنانش را دشمن بدار، یارانش را یارى کن، و آنها که او را ترک کنند، از یارى خویش محروم ساز، حق را همراه او بدار و او را از حق جدا مکن. سپس فرمود: حاضران، این خبر را به غایبان برسانند.
خطبه که بپایان رسید، جمعیت متفرق نشده بود که جبرئیل نازل شد و این آیه را بر پیامبر خواند:
«الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی...»
پیامبر فرمود: خدا را سپاس که دین خود را کامل و نعمت خود را بر ما تمام کرد، و از رسالت من و ولایت پس از من خشنود گشت.
در این هنگام شور و غوغایى در میان مردم افتاد و همه، از جمله ابوبکر و عمر، این موقعیت بزرگ را به على ابن ابیطالب تبریک گفتند:
«بَخّ بَخّ لک یا علیّ اصبحت مولاى و مولا کلّ مؤمن و مؤمنة»:"مبارک باد بر تو، مبارک باد بر تو، اى فرزند ابوطالب! تو مولای من و مولای تمام مردان و زنان با ایمان گشتى.
این بود اجمالی از ماجرای غدیر، و اکنون به تفسیر دو آیه نازل شده در این باره میپردازیم.
دعای عرفه یک زمینه ای برای نهضت عاشوراست. برخی از دعاها برای جبران گذشته است که انسان سیّئات گذشته را با دعا ترمیم کند. برخی از دعاها آنقدر سطحش بالاست و گوهرش عمیق است که هم گذشته را ترمیم می کند، و هم آینده را می سازد.
سالار شهیدان، حسین بن علی بن أبیطالب (ع) مهم ترین عنصر محوری دعای عرفه را در اوائل آن دعا یاد کرده است؛ و آن آموختن نحوه سپاسگزاری است که ما خدا را چگونه شکر بکنیم، و در قبال چه نعمت شکر بکنیم. انسان در برابر هر نعمتی موظف به سپاسگزاری است؛ که فرمود : ما ب کم م ن ن عمه فم ن الله (1). برخی ها روی نعمت های مادی، خدا را می ستایند، و برخی ها روی نعمت های معنوی؛ و جامع نعمت های مادی و نعمت معنوی، حکومت دینی و نظام دینی است. اگر حکومت دینی در یک جامعه ای مستقر شد؛ هم مواهب معنوی برای آن ملّت میسّر است، هم مواهب مادی.
برخی از دعاها برای جبران گذشته است و برخی از دعاها آنقدر سطحش بالاست و گوهرش عمیق است که هم گذشته را ترمیم می کند، و هم آینده را می سازد
شکر به دنیا آمدن درعصر ظهور اسلام
وجود مبارک سالار شهیدان (ع) این عاشورا را با آن دعاها شروع کرده؛ و طوری دعای عرفه اثر گذاشت که دعای عرفه سیّد السّاجدین، امام سجاد (ع) هم از این موهبت تهی نیست ! عنصر محوری دعای عرفه امام سجاد را همان عنصر محوری دعای عرفه حسین بن علی(ع) تشکیل می دهد و آن این است که به خدا عرض می کند : خدایا ! من سپاسگزارم که مرا قبلاً به دنیا نیاوردی. و اگر من در عصر جاهلیّت به دنیا آمده بودم، و خدای ناکرده بت پرست یا دو گانه پرست زندگی می کردم و می مردم، چه می شد ؟! ترا شاکرم که مرا به دنیا نیاوردی؛ اینقدر صبر کردی تا عصر جاهلیّت به عصر علم و تمدّن اسلامی تبدیل بشود؛ وحی ای بیاید، الهامی بیاید، حجاز را روشن بکند، جاهلیّت را از بین ببرد، پیامبری مبعوث بشود، و زمینه ظهور حکومت اسلامی تشکیل بشود؛ در چنین فضائی مرا به دنیا آوردی، که من در فضای دین نفس می کشم.
بازبودن درهای بهشت درفضای حکومت اسلامی
آنها که قبل از انقلاب اسلامی زنده بودند؛ گرچه معذورند، ولی مأجور نیستند! آنها که آدم خوبی بودند، گناهی هم نکردند، لکن دستشان از انقلاب اسلامی کوتاه بود؛ از این مائده و مأدبه الهی محرومند. جوانهائی که قبلاً به دنیا آمدند و در همان دوران طاغوت رخت بر بستند، از بسیاری از فیوضات محرومند. ما که به لطف الهی در فضای حکومت اسلامی نفس می کشیم؛ درهای بهشت به روی ما باز است، درهای جهنّم بسته است؛ مثل ماه مبارک رمضان.
الآن اگر کسی بخواهد جزء رهبان لیل و اسد النّهار (2) باشد، یعنی راهب شب باشد و شیر روز؛ برای او کاملاً میسّر است. فضا آماده است، دولت و ملّت در خدمت اویند. و اگر خدای ناکرده بخواهد راه جهنّم را طی کند، فضا مناسب نیست؛ دولت و ملّت با او مخالف است. الآن درهای جهنّم بسته است؛ مگر کسی با فشار و قهر و تقلّب در جهنّم را باز کند! و درهای بهشت به روی مردم باز است، و بهشت رفتن بسیار آسان است.
خواندن دعا آمیخته با هیچ چیزدیگر نباشد ! همانطور که یک مداح یا روضه خوان در اثناء ذکر مصیبت، اگر دعا بخواند ناهماهنگ است؛ در اثناء دعا هم اگر کسی مداحی کند، ناهماهنگ است. بگذارید دعا، دعا باشد؛ و مداحی، مداحی!
محوریت علمی ایران اسلامی پس از پیروزی انقلاب
بسیاری از مسائل قبل از انقلاب مطرح نبود، بعد از انقلاب مطرح شد. یک وقت گفته می شد که : اطلبوا الع لم و لو ب الصّین (3)، الآن حرف جهان این است : اطلبوا الع لم و لو ب قم. بیش از 50 کشور در قم طلبه دارند.آن روزگار گذشت که چین و امثال چین محور تمدّن بود، الآن مدار تمدّن، ایران اسلامی شد. این نیست، مگر به برکت همان مطلبی که حسین بن علی (ع) در آغاز دعای عرفه دارد !
او عرض می کند : خدایا ! تو را شاکرم که در فضای حکومت دینی و نظام اسلامی مرا به دنیا آوردی، و من از این نظام برخوردارم. این به منزله واس طه الع قد دعای عرفه است، که در پیشانی این دعا این جمله ها می درخشد. و وجود مبارک امام سجاد هم همین راه را طی کرده است؛ دعای عرفه را اصولاً برای ترغیب مردم به حکومت اسلامی خوانده است. در دعای نورانی وجود مبارک امام سجاد به عنوان دعای عرفه، همین مطلب کاملاً می تابد.
راههای بهره مندی بیشتر از معارف دعای عرفه
پیشنهاد ما به شما برادران بزرگوار که عهده دار برگزاری هر چه باشکوهتر این مراسم هستید، این است که اوّلاً یک ترجمه خوبی از این دعای عرفه در اختیار نسل جوان قرار بگیرد. و ثانیاً خواندن این دعا آمیخته با هیچ چیزدیگر نباشد! همانطوری که یک مداح یا روضه خوان در اثناء ذکر مصیبت، اگر دعا بخواند ناهماهنگ است؛ در اثناء دعا هم اگر کسی بخواهد مداحی کند، ناهماهنگ است. بگذارید دعا، دعا باشد؛ و مداحی، مداحی! مداحی را یا قبل انجام بدهید، یا بعد انجام بدهید؛ دعا را بگذارید خالصاً دعا باشد. و خیلی طولانی نباشد که افرادی مثل ما نتوانند شرکت کنند. هر کسی بتواند در این مائده الهی حضور پیدا کند، و خسته نشود؛ با آهنگ خوب هم بخوانند.
البتّه اگر اشعار دلپذیری که نّ م ن الشّ عر ل ح کمه(4) و به منزله ترجمه بخشی از فرازهای این دعاست، خوانده بشود، بی اثر نیست! چون در حقیقت،معناو تفسیر و ترجمه و شرح دعاست و بیگانه نیست.
ضرورت کار محققانه و عمیق در اسناد و مدارک دعای عرفه
یکی از کارهائی که یا سازمان تبلیغات، یا بخش های فرهنگی دیگرباید این رسالت را به عهده بگیرند این است که : هم سند این دعا را و هم آن بخش افزوده ای را که مرحوم ابن طاوس ذکر کرده است به طور عمیق بررسی کنند، چون برخی ها در نشر این دعا فقط تا آن قسمتی که مرحوم مجلسی (رض) نقل کرده است، بسنده می کنند؛ آن مقداری که بسیار پر فروغ است و از برکات ابن طاوس (رض) است، آن را کمتر بازگو می کنند. سند آن بخش هائی که ابن طاوس اضافه کرده است، آن را هم بررسی کنند که متقن باشد و معلوم شودکه این ذیل هم مثل صدر، مسند است.
کاری که از انگیزه ساخته است، از اندیشه ساخته نیست
کارائی« انگیزه » در برابر ( اندیشه ) برای تحوّل انسان
مطلب دیگری که درباره دعاست، این که : وقتی حوزه های علمیه تعطیل شد، وقتی جبهه ها به کام آنها و به نام آنها (امویان)پایان پذیرفت؛ تنها راه، راه عاطفه بود و عقل عملی. تا زمان خود پیغمبر (ص) و علی بن أبیطالب (ع) و بخشی از زمان امام مجتبی (ع)،هر دو راه باز بود؛ هم راه عقل نظر، هم راه عقل عمل. یعنی هم مردم را با اندیشه های علمی، با معارف اسلامی آشنا می کردند، و هم با انگیزه های دلپذیر. کاری که از انگیزه ساخته است، از اندیشه ساخته نیست.
الآن شما می بینید بسیاری از ماها ممکن است مقتل سالار شهیدان، حسین بن علی (ع) را مطالعه بکنیم با سندهای معتبر؛ امّا اشکی از چشمان ما جاری نشود. امّا همین که مداح دهان باز کرد، با یک آهنگ خوبی عرض ادب می کند؛ اشک ها جاری می شود. این اشک در اختیار علم نیست، در اختیار اندیشه نیست؛ در اختیار انگیزه است، در اختیار جاذبه است، در اختیار عاطفه است.
سخنرانی آیت الله جوادی آملی (مدظلّه العالی) در دیدار با مسئولین اداری استان قم و برگزار کنندگان مراسم دعای عرفه ـ قم ؛ مؤسسه تحقیقاتی اسراء ـ 30 / 11 / 1380
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
(1) نحل / 53 (2) الکافی / 2 / 232
(3) وسائل الشیعه / 27 / 27 (4) من لا یحضره الفقیه / 4 / 379
خوان حکمت روزهای دوشنبه وپنج شنبه منتشر می شود
روایات مختلفی از علایم ظهور حضرت مهدی (عج) وجود دارد که برخی از آنها مربوط به پیش از ظهور امام و برخی دیگر، حوادث عجیبی است که مربوط به زمان نزدیک به ظهور آن حضرت هستند. از روایات به دست آمده از ائمه معصومین علهیمالسلام معلوم میشود که قبل از ظهور امام زمان (عج)، ظلم و ستم و گناه و بیدینی در سراسر جهان، حتی در جوامع اسلامی بیداد میکند. شراب خواری، رباخواری، قساوت، تقلب، ریاکاری و... همه جا را فرا میگیرد. فرزندان به پدران و مادرانشان آزار میرسانند و احترام آنها را نگه نمیدارند. کوچکترها به بزرگترها بیاحترامی میکنند و بزرگترها به کوچک ترها رحم نمیکنند.
علایم دیگر ظهور امام زمان (عج)، شورش شخص ظالم و خیانتکاری به نام «سفیانی» است. او از نسل یزید، پسر معاویه و یکی از دشمنان اهل بیتعلهیمالسلام است که در شام قیام میکند و پس از تصرف پنج شهر، به سوی کوفه در عراق حرکت میکند و با سپاهیان خونخوارش به قتل و جنایت مردم میپردازد. سپاه امام زمان (عج) همه جا سایه به سایه، سفیانی را تعقیب میکنند، تا اینکه در بیتالمقدس او را به هلاکت میرسانند.
وقتی ظهور امام زمان (عج) نزدیک میشود، قیام یکی از شیعیان به نام «سیدحسنی» در ناحیه دیلم و قزوین اتفاق میافتد. او مردی است که ادعای امامت نمیکند و خود را به دروغ امام زمان (عج) نمینامد، بلکه مردی است خداجو و خداپرست که مردم را به دین اسلام و روش ائمه معصومین علهیمالسلام دعوت میکند. او پیروان بسیاری پیدا میکند و همراه شیعیان دیگر تشکیل سپاه بزرگی را میدهد و از دیلم گرفته تا کوفه، ظلم و ستم را از بین میبرند.
سید حسنی هنگامی که سپاهیانش در کوفه هستند، باخبر میشود که امام زمان (عج) با سپاهیانش به کوفه آمده است؛ به همین دلیل با لشکریان خود به ملاقات آن حضرت میرود و به جز گروهی، همه افراد سپاهش که حدود چهارصد هزار نفر هستند، با امام بیعت میکنند. امام زمان (عج) گروهی را که با ایشان بیعت نمیکنند، نصیحت میکند و برای آنها توضیح میدهد که کارهایش، سحر و جادو نیست و از معجزات خدای بلندمرتبه است؛ اما آن گروه به سخنان امام توجهی نمیکنند و به همین دلیل امام دستور قتل آنها را صادر میکند و سرانجام همگی آنها به فرمان امام کشته میشوند.
از نشانههای دیگر ظهور امام زمان (عج)، ندای آسمانی است. هنگام ظهور حضرت مهدی (عج) فریاد بسیار رسایی از آسمان مکه شنیده میشود که نام همه امامان را تا حضرت مهدی (عج) معرفی میکند و این ندا از آیات الهی است. در این ندا به مردم توصیه میشود که با امام بیعت کنند تا هدایت شوند و با حکم او مخالفت نکنند؛ زیرا در این صورت گمراه میشوند.
قبل از ظهور حضرت مهدی (عج) نیز، یک بار این ندا شنیده میشود. در آن هنگام از جانب خداوند برای اثبات حقانیت حضرت علی علیهالسلام و شیعیان، نوای خوش آهنگی از آسمان با صدای رسا و بلند، به گوش میرسد که از نام پیامبر صلیالله علیه وآله وسلم و اصل و نسب آن حضرت گرفته تا مهدی موعود (عج) را بیان میکند. البته باید در نظر داشت که هیچکس تاریخ دقیق ظهور آن حضرت را نمیداند و هر کس ادعای کشف آن را داشته باشد، دروغگو است. همچنان که روزی فردی به نام فضیل از امام باقر علیهالسلام پرسید: «آیا برای ظهور امام زمان (عج)، تاریخ دقیقی معلوم میشود؟» امام سه بار فرمود: «تعیین کنندگان وقت دروغگو هستند.»
وظایف مومنان در زمان غیبت
اکنون در زمان غیبت امام زمان (عج) ما میباید به وظایف زیر عمل نماییم:
- دستورات اسلام را اجرا کنیم و با امر به معروف و نهی از منکر مانع انجام رفتارهای زشت در میان مردم شویم.
- برای آنکه دین اسلام، محکم و استوار باقی بماند، این دعا را بخوانیم: یاالله یا رحمن یا رحیم. یا مقلب القلوب ثبت قلبی علی دینک
ای خدای بخشنده ی مهربان، ای دگرگون کننده قلبها، دل مرا بر دین خود استوار نگه دار.
- در زمان غیبت امام زمان (عج) علمای دین و ولی فقیه، نماینده امام زمان (عج) هستند و ما باید به آنها احترام بگذاریم و از ایشان اطاعت کنیم.
- برای سلامتی حضرت مهدی (عج) دعا کنیم و صدقه بدهیم.
- پیوسته نام حضرت را بر زبان بیاوریم و برای ایشان صلوات بفرستیم و از خداوند، ظهور ایشان را طلب کنیم. امام زمان (عج) میفرماید: «برای فرج من بسیار دعا کنید؛ چون گشایش کار شما در آن است.»
- در روزهای جمعه، عید غدیر، عید فطر و عید قربان، دعای «ندبه» را بخوانیم و در فراق امام زمان (عج) اشک بریزیم.
- هر گاه نام حضرت را میشنویم، به احترامش از جا بلند شویم و بایستیم.
- هر دعایی که میخوانیم، حضرت مهدی موعود (عج) را در نظر داشته باشیم.
- در گرفتاریها وکارهای مهم به امام زمان(عج) توسل کنیم و از آن حضرت یاری بخواهیم.
- در صورت امکان به مسجد جمکران در شهر قم برویم و نماز امام زمان (عج) را در آنجا بخوانیم.
- بهترین کار برای مومن آن است که ثواب کارهای خود همچون تلاوت قرآن، زیارت حج عمره، طواف خانه خدا، زیارت حرم امامان و... را به امام زمان (عج) هدیه کند.
منتظر ظهور حضرت مهدی (عج) باشیم. حضرت علی علیهالسلام درباره غیبت حضرت مهدی(عج) فرمودهاند: «انتظار ظهور مهدی بالاترین عبادت است.»
امام غایب علیهالسلام در روایات به خورشید پشت ابر تشبیه شده است. سلیمان اعمش از حضرت امام صادق علیهالسلام پرسید: «چگونه مردم از حجّت خدا که غایب است استفاده میکنند؟»
امام فرمود: «همانطوری که از خورشید پشت ابر استفاده میکنند.»
جابر بن عبدالله انصاری از پیامبر اسلام صلیالله علیه وآله وسلم سوال کرد: «آیا شیعیان در زمان غیبت از امام غایب نفعی میبرند؟»
رسول خدا صلیالله علیه وآله وسلم فرمودند: «آری! سوگند به خدایی که مرا به نبوّت مبعوث کرده است، آنان به نور او روشنی میگیرند و به وسیلهی ولایتش نفع میبرند. مانند سود بردن خورشید، هر چند ابرها خورشید را پوشانده باشند.»
فضیل از حضرت امام باقر علیهالسلام پرسید: «آیا برای قیام صاحبالامر وقتی تعیین میشود؟»
امام سه بار تکرار فرمودند: «تعیین کنندگان وقت برای ظهورش دروغگو هستند.»
خدایا! برای ولیت حجّت بن الحسن که درودت در این ساعت و در هر ساعت بر او و بر پدران او باد، سرپرست و نگهدار و پیشوا و یار و راهنما و دیدهبان باش تا او را در زمین خودت به رغبت ساکن نمایی. و او را در مدت طولانی بهرهدهی.
مهدی مراد حاصل
برگرفته از کتاب: گذری بر زندگی چهارده معصوم(علیهالسلام)
تنظیم : بخش کودک و نوجوان