6- کوبیدن باطل با سخنان حق
قرآن میگوید: با باطل برخورد انقلابی کنید. حالا ولش کن، یک چیزی گفت که گفت! این حرفها نیست. «بَلْ نَقْذِفُ بِالْحَقِّ»(انبیاء/18) موضوع بحث چیست؟ برخورد داغ و انقلابی با دین فروشان و مدعیان دروغ! «بَلْ نَقْذِفُ بِالْحَقِّ» قذف یعنی پرتاب کن. حق را پرتاب کن، «عَلَى الْباطِلِ» یعنی حق را چنان بردار و در سر باطل بزن، «فَیَدْمَغُهُ» همان که در فارسی میگوییم دَمَغ شد. یعنی چنان پتک حق را بر سر باطل بکوب، که باطل دمغ شود. برخورد با دین فروشان! مگر میشود هرکسی بگوید: من با امام زمان رابطه دارم؟ ما مشکلمان این است که هرچه میخواهیم قبول کنیم باید با قرآن تطبیق کنیم. حتی امام صادق فرمود: حرفهای مرا نپذیرید، اگر دیدید که ضد قرآن است.
از این معلوم میشود علم به تنهایی نجات نمیدهد. فکر نکن اگر باسواد شویم، بیمه هستیم. بلعم بعورا دانشمند درجه یک بود اما با ریال و دلار خودش را فروخت. علم آدم را نجات نمیدهد. شما الآن جرأت داری این کلمه را بگویی؟ گچ را من به تو میدهم بیا پای تخته بنویس. بنویس: بسم الله الرحمن الرحیم، هر کشوری با سوادتر هستند، آمار جنایتش کمتر است. هیچکس نمیتواند این را بنویسد. هیچ استاد دانشگاهی نمیتواند این را بنویسد. علم کافی نیست. ایمان هم کافی نیست. لذا در کنار «آمَنُوا» میگوید: «وَ عَمِلُوا الصَّالِحات» (بقره/25)«آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحات» ایمان و عمل! علم و عمل!
آیهی دیگر سورهی انفال آیهی 31 است. «وَ إِذا تُتْلى عَلَیْهِمْ آیاتُنا قالُوا قَدْ سَمِعْنا» آیات الهی را که برای آنها تلاوت میکنیم، میگویند: «سَمِعْنا» شنیدیم. «لَوْ نَشاءُ لَقُلْنا مِثْلَ هذا» ما هم بخواهیم مثل آن میبافیم. «إِنْ هذا إِلاَّ أَساطیرُ الْأَوَّلینَ» اینها اسطوره و افسانههای پیشینیان هستند. شخصی به نام نضر بن حارث بود. یک سفر به ایران آمد و قصهی رستم و اسفندیار را شنید، رفت و برگشت، گفت: من هم اگر بخواهم همینطور که پیغمبر قصهی عاد و ثمود را میگوید، من هم قصهی رستم و اسفندیار را برای شما میگویم. اینکه انسان احساس کند این هم مثل او شده است.
7- کتمان و تحریف، ظلم فرهنگی به جامعه
آخرین آیه، آیهای است که برای مسائل اقتصادی است. میگوید: اگر کسی در مسألهی اقتصادی خیانت کند، وای بر او! « وَیْلٌ لِلْمُطَفِّفینَ» (مطففین/1) مط فف یعنی کم فروش! وای بر کسی که کم فروشی کند. یعنی کم فروشی یک ظلم اقتصادی است. خدا یکبار ویل گفته است. این ظلم اقتصادی است.
ظلم اجتماعی هم خدا یکبار گفته است. «وَیْلٌ لِکُلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ» (همزه/1) وای بر کسی که به مردم نیش میزند. چون کسی به مردم نیش میزند، آبروی مردم در جامعه میریزد. ولی برای ظلم فرهنگی یکبار «ویل» نگفته است. گفته: «ویلٌ، ویلٌ، ویلٌ» در یک آیه سه بار گفته: وای بر کسی که ظلم فرهنگی میکند. آیهاش هم سورهی بقره آیه 79 است. «فَوَیْلٌ لِلَّذینَ یَکْتُبُونَ الْکِتابَ بِأَیْدیهِمْ ثُمَّ یَقُولُونَ هذا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ»، «ویلٌ» وای به کسانی که مینویسند، بعد میگویند: این نوشته برای خداست. «لِیَشْتَرُوا بِهِ ثَمَناً قَلیلاً» برای یک لقمه نان، دوباره گفتند: «فَوَیْلٌ لَهُمْ مِمَّا کَتَبَتْ أَیْدیهِمْ» وای بر این قلمها! بعد گفته: «وَ وَیْلٌ لَهُمْ مِمَّا یَکْسِبُونَ» وای بر این درآمدها! در یک آیه سوره بقره برای کسانی که حقهبازی میکنند، یک چیزی مینویسند، میگویند: سیاست اسلامی، اقتصاد اسلامی، اخلاق اسلامی، ایدئولوژی اسلامی، جهان بینی اسلامی، کسانی که حرف بیمبنا میزنند، به ما گفتند: دینتان را از اعلم بگیرید. نه از هرکسی که ممکن است حرف آبکی بزند.
در آستانه ماه رمضان هستید. من از همه مردم تقاضا میکنم با کمال احترام و ادب از منبریها بخواهید که آن دقایقی که روی منبر هستند از قرآن بگویند. من نیم ساعت منبر هستم، قرآن را باز کنم دو آیه بخوانم، بگویم: مردم خالق شما این را گفته است. با مطالعه، یک ربع تفسیر بگویید، یک ربع را تقسیم کنید. شعر، خواب، قصه، تاریخ، تحلیل سیاسی، روضه، هرچه میخواهید بخوانید در این یک ربع است. این درست نیست که ما سهم قرآن را نمیدهیم، چهل دقیقه پای منبر مینشینیم، بعد میبینیم چهل دقیقه هفت دقیقهاش قرآن و حدیث بود. باقیاش سخنرانی بود. باقیاش شعر بود. خواب بود، تاریخ بود. باید سهم قرآن را داد. شب قدر جلو است. در ماه رمضان دعای الغوث چقدر است؟ یک ساعت و نیم است. دعا باید باشد، مداحی نیم ساعت است. قرآن سر گرفتن نیم ساعت است. آن هم باشد. منبر نیم ساعت، یک ساعت، آن هم باشد. قرآن چقدر سهم دارد؟ یعنی مگر شب قدر شب نزول قرآن نیست؟ «إِنَّا أَنْزَلْناهُ فی لَیْلَةِ الْقَدْرِ» (قدر/1) قرآن شب قدر نازل شد، خوب شب قدر باید بخشی از سخنرانیها دربارهی قرآن باشد. قرآن را برای مردم باز کنیم، بگوییم: مردم قرآن این را میگوید. قرآن این را میگوید. خیلی هم روان است. نه احتمالات را بگوییم، نه احوال را بگوییم، نه لفت بدهیم. خیلی روان یک تفسیر بگوییم.
انشاءالله جلسه دوم شیوهی اینکه چطور میتوانیم در یک ربع، دو صفحه قرآن را فشرده با سی درس برای مردم بگوییم را خواهم گفت. هفته آینده که در آستانه ماه رمضان است یک چنین بحثی را میگویم.
خدایا همه ما را از مدعیان دروغگو حفظ بفرما. مدعیان دروغگو هم اگر قابل هستند هدایت کن. اگر قابل نیستند شرشان را از سر مردم کم کن. این را من در مسجد جمکران گفتم. چون مدعی دروغگو برای امام زمان و رابط امام زمان زیاد است.
«والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته»