«و جلت و عظمت مصیبتک فى السموات على جمیع اهل السموات»؛ و بزرگ و عظیم شد بلاها و صدمات شما در آسمانها و بر همه اهل آسمانها.
در مطلب قبل
در مورد بزرگی مصیبت واقعه عاشورا سخن گفتیم و این که وحوش و پرندگان و
زمین و آسمان در این مصیبت نالان و غمزده بودهاند. در این مطلب به ادامه
بحث میپردازیم.
در
کامل الزیاره از ابونصیر و از او از حضرت باقر(علیهالسلام) روایت میکند
که فرمود: آدمیان و جنیان و مرغان و وحوش بر امام حسین(علیهالسلام)
گریستند بطوری که اشک از چشمان آنها فرو ریخت .
در روایت
"محفوظ بن منذر" است که گفت مردى از بنى هاشم در "رابیه" که اسم محلى است
به من خبر داد که از پدرم شنیدم، میگفت ما متوجه کشته شدن امام
حسین(علیهالسلام) نشدیم تا شب یازدهم محرم که با چند نفر نشسته بودیم.
صدایى شنیدیم که کسى اشعارى میخواند و راجع به کشتن امام
حسین(علیهالسلام) در کربلا گریه میکرد؛ ولى او را نمیدیدیم. به او گفتم
خدا ترا رحمت کند تو کیستى؟ گفت من از جنهاى "نصیبین" هستم از حج مراجعت
کردم و براى یارى کردن آن حضرت به کربلا رفتم ولى وقتی رسیدم که آن حضرت
را شهید کرده بودند.
نقل است که وی اشعاری در مصیبت حضرت سیدالشهداء(علیهالسلام) میخواند و گریه میکرد.
در
روایتی دیگر آمده است که برخی از جنیان که در واقعه بئر ذات العلم توسط
امیرالمومنین مسلمان شده بودند برای یاری امام حسین(علیهالسلام) به کربلا
رفتند، اما امام اجازهی جنگیدن به ایشان ندادند و ایشان پس از شهادت
حضرت، مجلس عزا و ماتم برپا نمودند.
عزاداری آسمانها
در
کامل الزیارات از امیرالمؤمنین(علیهالسلام) روایت میکند که در "رحبه"
کوفه این آیه مبارکه را تلاوت میفرمود: "فما بکت علیهم السماء و الارض و
ما کانوا منظرین."
ناگاه امام حسین(علیهالسلام) از درى از
درهاى مسجد وارد شد فرمود: اما ان هذا سیقتل و یبکى علیه السماء و الارض.
آیه شریفه "فما بکت علیهم السماء و الارض و ما کانوا منظرین" درباره هلاکت
قبطیان و قوم فرعون است که فوت ایشان را تحقیر مینماید به این که آسمان و
زمین بر ایشان گریه نکرد و اعتنایى بر مرگ ایشان ننمود. از مفهوم این آیه
استفاده میشود که اگر کسى مؤمن و خداپرست باشد آسمان و زمین بر مرگ او
گریان شود.
در مجمع البیان نقل میکند که از ابن عباس نقل کردند که
آیا آسمان و زمین بر فوت کسى گریه میکند؟ گفت: بلى چون مؤمن از دنیا
میرود، محل عبادت او در زمین و محل صعود عمل او در آسمان که محل بالا
بردن عمل او است؛ برای او گریه میکنند.
انس
بن مالک از حضرت رسول اکرم(صلی الله علیه و آله) روایت میکند که حضرت
فرمود: "ما من مؤمن الا و له باب یصعد منه عمل و باب ینزل منه رزقه فاذا
مات بکیا علیه"؛ هیچ بندهی مؤمنی نباشد مگر آن که براى او دو در باشد یکى
جهت بالا بردن اعمالش و دیگرى برای پایین آمدن روزی او. و وقتی این بنده
بمیرد این دو در، از عروج عمل و نزول رزق محروم میشوند و بر او بگریند.
در امالى و علل الشرایع از "میثم تمار" نقل
میکنند که به "جبله" گفت: اى جبله بدان که حسین بن على(علیهماالسلام)
شهید میشود و سید شهیدان خواهد بود و همچنین اصحاب او که در کربلا شهید
میشوند بر سایر شهدا برترى و مقام خواهند داشت .
اى جبله
هر وقت نظر بر آفتاب کردى و آن را چون خون سرخ دیدى بدان که حسین بن على
(علیهماالسلام) کشته میشود. جبله گفت روزى از حجره خود بیرون آمدم آفتاب
را بر دیوار قرمز دیدم چون بر خورشید نظر کردم رنگ او را غیرمعمولى دیدم
گریه کردم و گفتم بخدا قسم که حسین امروز کشته شد.
در
امالى و عیون از "ریان بن شبیب" نقل میکند که امام رضا(علیهالسلام)
فرمود که آسمانهاى هفتگانه و زمینها بر امام حسین(علیهالسلام) گریستند.
"قرطبى
اندلسى" در کتاب عقد از محمد بن شهاب زهرى نقل میکند که گفت وقتى شام نزد
عبدالملک مروان آمدم جمعى آنجا بودند، عبدالملک از آنان سئوال کرد که آیا
شما میدانید، روزی که حسین بن على کشته شد در بیت المقدس چه اتفاقی
افتاد؟ حاضرین جواب ندادند تا نوبت به من رسید. از من سئوال کرد گفتم اى
خلیفه شنیدهام که در روز شهادت حسین بن على(علیهماالسلام) در بیت المقدس
هیچ سنگى از زمین برداشته نشد مگر آن که در زیر آن خون تازهاى یافتند.
- در
کتاب ریاض الشهاده نقل میکند که در یک فرسخى "موصل" محلى است که آن را
مشهد نقطه گویند و به این علت این نام را بر آن محل نهادهاند که وقتی
سرهاى شهیدان را با اسرای شام میبردند به هر شهری که میرسیدند پیش از
ورود خود، خبر میدادند که شهر را آذین بندند و با استقبال بیایند. ولى به
"موصل" که رسیدند؛ خبر به حاکم موصل دادند که شهر را آذین بندند. حاکم
جمعى از عقلا و پیرمردان را جمع کرده و در این امر با آنها مشورت کرد و
بالاخره قرار شد که آنها را به شهر راه ندهند و در یک فرسخى شهر از آنها
پذیرایى کنند.
در محل پذیرایى، سرها را بر نیزهها نصب کرده
بودند و در پاى یک سنگ بزرگى سر مطهر منور حضرت ابى عبدالله
الحسین(علیهالسلام) را بر سر نیزه زده و در کنار آن سنگ بر زمین زدند و
در کنار آن، خونى از سر مطهر بر آن سنگ چکید و از آن تاریخ تا مدتهاى
مدید هر ساله روز عاشورا از آن سنگ، خون تازه میجوشد و در آنجا مسجدى بنا
شده و هر سال در روز عاشورا بسیاری از شیعیان در آن محل جمع میشوند و
عزادارى مفصلى مینمایند تا در زمان عبدالملک مروان آن سنگ را از آنجا
بردند و دیگر اثرى از آن ظاهر نشد.
-
مرحوم دربندى در اسرارالشهاده نقل میکند که در "زرآباد قزوین"، درخت
چنارى است کهنسال که همه ساله ظهر عاشورا نالهاى از آن درخت بر میآید و
از شاخهاى از آن درخت خون میریزد و مردم از اطراف به آنجا آمده، و
عزادارى و گریه و زارى میکنند.
مرحوم "حاج شیخ على اکبر نهاوندى"
نقل میکند که قضیه این درخت را من از عالم جلیل جناب آقا یحیى که از
نوادههاى مرحوم "وحید بهبهانى" بود شنیدم؛ میفرمودند من خودم آن درخت را
دیدم و روز عاشورا به زیارت آن رفتم .
-
در "دارالسلام" عراقى نقل میکند که وقتى عالم جلیل آقاى سیدمهدى، پسر
مرحوم آقا سیدعلى صاحب ریاض در کربلا مریض شد دو نفر از علما را که یکى
"شیخ محمد بن صاحب فصول" و دیگرى "حاج ملاجعفر استرآبادى" که هر دو از
علمای بزرگ کربلا بودند در سرداب مقدس حسینى فرستاد که قدرى از خاک قبر آن
حضرت برداشته براى شفای آن مرحوم بیاورند. آن دو عالم بزرگ غسل کرده، لباس
احرام پوشیدند وارد سرداب شده و قدرى از تربت را با آدابی خاص، برداشته
آوردند.
قدرى از آن خاک را یکى از محترمین کربلا
گرفته در میان کفن تهیه شده برای مادرش، گذاشت. گفت اتفاقا در یکى از
روزهاى عاشورا به آن کفن نگاه کردم دیدم رطوبتى دارد، کفن را باز کردم
دیدم آن خاک، خون شده و کفن را خونابه نموده است. روز یازدهم باز نگاه
کردم به حالت اول درآمده و ابدا اثر رطوبتى در آن نبود.(1)
مختصری از مصائب واقعه کربلا
در اینجا سوالی مطرح میشود و آن این که چرا این مصیبت اینقدر سنگین است؛ تا جایی که آسمانها و زمین هم مصیبت زده هستند؟!
باید
گفت که در واقعه کربلا، فجیعترین جنایتها دیده میشود. گرچه مدت زمان
جنگ کم است اما، انواع و اقسام جنایتها رخ داده است که البته بزرگترین
نوع آن اینست که این جنایات بر امام معصوم وارد شده است. شهید مطهری در
این باره میگوید:
"یک وقت حساب کردم و ظاهرا در حدود بیست و یک نوع
پستی و لئامت در این جنایت دیدم و خیال نمیکنم در دنیا چنین جنایتی پیدا
بشود که تا این اندازه تنوع داشته باشد."(2)
در کربلا از کشتن نوزاد شش ماهه هم صرفنظر نکردند؛ چنانکه شهید مطهری(ره) درباره دنائت لشکر عمر سعد مینویسد:
1- منع آب، نه تنها بر حریف؛ بلکه بر اطفال و کودکان .
2- کشتن اطفال، خصوصا در برابر دیدگان مادر و خواهر و عمه نظیر قضیه طفلی که دو گوشواره داشت.
3- برهنه کردن بدن امام حسین(علیهالسلام) به طمع در لباسهای آن حضرت.
4- ریختن به سر زنان و کندن زیورآلات از آنها .
5- سنگباران و تیرباران کردن یاران امام .
6- شماتتهای نیشدار و گزنده.
7- سر شهید، به گردن اسب آویختن .
8- دشنام دادن .
9- اسب تاختن بر بدن مطهر امام .
10- تنگ گرفتن بر اسیران و زدن آنها و سوار کردن آنها بر شتران بی جهاز .
11- غل و زنجیر کردن بیمار(امام سجاد علیهالسلام)
12- رو برو کردن سرهای شهدا با اسراء .
13- به اسیران جای بد دادن.
14- شماتت اسیران داغدار .
15- جسارت به سر مقدس و دندانهای مقدس امام .
16- کشتن زن در کربلا .
17- آتش زدن خیمههای اهل بیت(علیهمالسلام)
18- غذا ندادن به اطفال .(3)
مگر میتوان این همه جنایت و
مصیبت را شنید ولی بزرگی آن را درک نکرد؟ مگر ممکن است چنین مصیبتی بر
عزیز پیامبر و حضرت زهرا و حضرت علی(علیهمالسلام) وارد شود و انسان را
اندوه و غصه فرا نگیرد؟
و اینها شدت و بزرگی مصیبت را میرساند.
اللهم ارزقنا زیارة الحسین(علیهالسلام) فی الدنیا و الاخرة .
پینوشتها:
1- برگرفته از کتاب شرح زیارت عاشورا، اثر حضرت آیة الله حاج سیداحمد میرخانی .
2- حماسه حسینی، ج3، ص 121.
3- حماسه حسینی، ج3، صص 168- 169 .