جرج جرداق دانشمند مسیحی و استاد ادبیات عرب در لبنان می گوید : «جاذبه های کلمات امام علی (ع ) شوری در من ایجاد کرد که 200 بار نهج البلاغه را مطالعه کردم» .
بدون تردید یکی از مهمترین گنجینه های بی نظیر که در اختیار شیعیان قرار دارد مجموعه نفیس نهج البلاغه حضرت علی است . این مجموعه آنقدر پربار است که بقول استاد مطهری روزگار از کهنه کردن آن ناتوان است و گذشت زمان و ظهور افکار و اندیشه های نو مرتبا بر ارزش آن افزوده است .
شیخ محمد عبده درباره فصاحت کلام آن حضرت می گوید : «از کلمات علی نه فقط روح بلاغت و فصاحت و حکمت و فضیلت را حس می کنیم بلکه واقعا اعجاز را در آن کلام می بینیم . آن بزرگوار گاهی با کلمات خود، انسان را به ملکوت اعلی می برد و زمانی متوجه اوضاع عادی جهان می سازد».
کلام مولا دو ویژگی منحصر به فرد دارد : یکی فصاحت و دیگری چندجانبه بودن الفاظ و عبارات در نهج البلاغه طوری تلفیق و ترکیب یافته است که همچون خورشید در آسمان ادبیات جهان می درخشد. سخن امیرالمومنین را فوق کلام مخلوق و مادون کلام خالق تعبیر کرده اند.
این اثر جاویدان امروزه نه فقط برای شیعیان و سایر مسلمانان کتاب زندگی است بلکه برای تمام جهانیان می تواند نسخه شفا بخش باشد چرا که کلام علی واسطه فیض الهی است .
عهدنامه ماندگار مالک اشتر برای دنیای سرخورده از مکاتب و تشنه عدالت و انسانیت کافی است تا جهان را تبدیل به مدینه فاضله و بهشت برین نماید.
این گنجینه عظیم روح آدمی را صفا و جلا میدهد به انسان، آرامش و اطمینان می بخشد و موضوعات متنوع آن همگی عبرت آموز و انسان ساز است .
متاسفانه باید گفت امروزه این کتاب ارزشمند همچون قرآن بین مسلمانان غریب است و دلیل غربت آن هم وضع نامطلوب مسلمانان در جهان است . بی شک اگر امت اسلامی به نهج البلاغه حضرت علی (ع ) عمل می کردند در دنیا وضعیتی غیر از آنچه که هست میداشتند.
در کشور شیعه و عاشق حضرت علی (ع ) یعنی جمهوری اسلامی ایران نیز این کتاب تنهاست و متولیان فرهنگی اعم از حوزه های دینی و نهادهای رسمی و دولتی و صداوسیما مع الاسف از این گنجینه انسان ساز استفاده لازم را نمی برند . آخر چگونه می توان افسوس نخورد که یک شخصیت مسیحی 200 بار نهج البلاغه را بدقت مطالعه کند اما بسیاری از شیعیان و پیروان آن امام همام نه یک بار بلکه حتی یک صفحه از آنرا نخوانده و حداکثر فقط نامی از آن شنیده اند.
امروزه نهج البلاغه نه فقط در بین توده مردم بلکه در حوزه های علمیه، دانشگاهها، مدارس و دیگر مراکز آموزشی تعلیمی و تربیتی ما حضور موثری ندارد. دولتمردان کشور اگر فقط و فقط عهدنامه مالک اشتر را سرلوحه کار و برنامه خویش قرار میدادند بطور قطع می توانستند کشور را به یک کشور نمونه و قابل الگوگیری برای دیگران تبدیل کنند.