از
دیرباز تا کنون همواره میان اهل فلسفه، عرفان و کلام اسلامی، این مساله،
محل نزاع و معرکه آراء بوده است که آیا روح آدمی پس از مفارقت از جسم، در
عالم دیگر، تکامل برزخی می یابد یا خیر؟
عده ای بر این باورند
که تکامل برزخی در عالم مثال(برزخ در متون دینی)، مستلزم حرکت از قوه به
فعل است، و حرکت نیز بدون ماده امکان پذیر نیست، بنابراین در عالم برزخ که
ماده ای در کار نیست، حرکت و به تبع آن، تکامل نیز وجود نخواهد داشت.
برخی
دیگر چون ملاصدرا، موسس حکمت متعالیه، برآنند که جسم برزخی حکم ماده را
دارد و روح(نفس ناطقه انسانی)در اثر تحصیل معارف و نیز ارتزاق از خیرات و
مبرات اهل دنیا، فربه شده و مسیر تکاملی خویش را همچنان خواهد پیمود.
در
پاره ای از مجامع روایی ما، بر این دقیقه عرفانی و کشف فلسفی انگشت تاکید
نهاده شده است که به عنوان نمونه، روایت زیر آورده می شود:
«
حفص میگوید: حضرت موسی بن جعفر ـ علیه السّلام ـ به مردی فرمودند: «أتحبّ
البقاء فی الدّنیا»؛ آیا بقای در دنیا را دوست داری؟ آن شخص که از تربیت
شدگان مکتب امامت بود، عرض کرد: آری
آن حضرت پرسیدند: چرا؟
عرض کرد: برای آن که به قرائت سورة محبوب خود، «قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ» بپردازم[1].
امام کاظم ـ علیه السّلام ـ پس از لحظهای سکوت فرمودند: «یا
حفص! مَن مات مِن أولیائِنا و شیعتنا و لم یُحسنِ القرآنَ عُلّمَ فی قبره
لیرفع اللهَ به مِن درجته فإنّ درجاتَ الجنة علی قدر آیات القرآن یقالُ
له: اقرأ وارقَ. فیقرأُ ثم یرقی»
اگر از شیعیان ما،
کسی قرآن را به خوبی فرا نگرفته باشد (چون به حقیقت آن ایمان دارد) در
جهان برزخ، قرآن به او تعلیم داده میشود تا خدای سبحان با معرفت قرآن بر
درجات او بیفزاید؛ زیرا درجات بهشت به اندازه آیات قرآن است؛ به قاری گفته
میشود: بخوان و بالا برو. او نیز میخواند و بالا میرود.
در
جهان برزخ زمینهای برای تکامل عملی نیست، تا انسان با انجام کاری واجب یا
مستحب به کمال برتر عملی برسد، ولی راه تکامل علمی باز است؛ نظیر آنچه در
خواب برای روح معلوم میشود و برای آگاهی به آنْ حرکت فراگیری از قبیل
کوششهای بدنی در زمان بیداری راه ندارد و بسیاری از علوم و معارف دین در
آن جا برای انسانها روشن و مشهود خواهد شد و چون عدد درجات بهشت به عدد
آیات نورانی قرآن کریم است، برای امضاء و نشانهگذاری درجات شیعیان، ابتدا
از تعلیم قرآن بهرهمند خواهند شد و سپس با فرمان «اقرأ وارق» میخوانند و
در درجات بهشت صعود میکنند.
صعود در درجات بهشت پاداش قرائت در
عالم آخرت نیست؛ زیرا در عالم برزخ، تکلیف و عمل مکلفانه که جزا را به
همراه داشته باشد نیست؛ بلکه صعود بهشتیان در درجات بهشت، همان ظهور انس با قرآن در دنیاست.
حفص
میگوید: «فما رأیت أحداً أشدً خوفاًَ علی نفسه من موسی بن جعفر ـ علیهما
السلام ـ و لا ارجأ النّاس منه و کانت قرائته حزناً فإذا قرء فکانه یخاطب
انساناً»[2]؛ در خوف و رجا کسی را مانند موسی بن جعفر ـ علیه السّلام ـ
نیافتم و قرائت او با حزن آمیخته بود هنگامی که قرآن را قرائت میکرد گویا
با کسی سخن میگفت و این ویژگی تلاوت با تدبّر و تفکّر است که قاری متدبّر
خود را گاهی «مخاطِب» و گاهی «مخاطَب» خداوند مییابد. » [3]
---------------------------------
[1]
. در یکی از جنگهای صدر اسلام که امیر المؤمنین ـ علیه السّلام ـ از سوی
رسول اکرم ـ صلّی اللّه علیه و آله و سلّم ـ فرماندهی لشکر را برعهده
داشت، پیامبر ـ صلّی اللّه علیه و آله و سلّم ـ پس از بازگشت لشکر، از
برخی سپاهیان گزارش سفر خواست و پرسید فرماندة لشکر خود را چگونه یافتید؟
آنان از مداومت حضرت امیر المؤمنین ـ علیه السّلام ـ بر قرائت سورة توحید
در نمازها، نزد پیامبر ـ صلّی اللّه علیه و آله و سلّم ـ گلایه کردند.
رسول اکرم ـ صلّی اللّه علیه و آله و سلّم ـ از امیر المؤمنین ـ علیه
السّلام ـ پرسیدند: دربارة این گزارش چه میگویید؟ حضرت امیر المؤمنین در
پاسخ عرض کرد: من تلاوت «قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ» را دوست دارم (بحار، ج
89، ص 348).
[2] . جامع أحادیث الشیعه، ج 15، ص 15
[3]. تفسیر تسنیم، آیت الله جوادی آملی